اصطلاح هویت جنسی به ادراک خویشتن فرد به عنوان مرد یا زن اشاره دارد. با این حال، هویت جنسی فرد ممکن است با جنسیت تعیین شده (یا زیستی) که در گواهی تولد ثبت شده است بخواند یا نخواند. نقش جنسی به رفتارها و نگرشهای فرد در جامعه ی او نشانگر مردانگی یا زنانگی هستند، اشاره دارد. جهت گیری جنسی درجه ای است که فرد از لحاظ جنسی جذب اعضای همجنس یا جنس مخالف می شود. اغلب افراد در مورد فعالیت جنسی با اعضای جنس مخالف جهت گیری روشنی دارند، اما برخی جذب اعضای همجنس و برخی دیگر جذب اعضای هر دو جنس می شوند. ثبات جهت گیری جنسی نمونه ی متداول است، اما همگانی نیست، برخی افراد بسته به شرایط، با گذشت زمان تغییر می کنند.
اختلال هویت جنسی حالتی است که به موجب آن، بین جنسیت تعیین شده ی فرد و هویت جنسی او مغایرت وجود دارد. افراد مبتلا به اختلالهای هویت جنسی، هویت جنس مخالف نیرومند و با ثباتی را تجربه می کنند که باعث می شود از هویت تعیین شده ی خود احساس ناراحتی و نامناسب بودن کنند. افراد مبتلا به این اختلال شدیداً احساس پریشانی می کنند و معمولاً در عملکرد اجتماعی، شغلی، و سایر زمینه های شخصی، مشکلات سازگاری دارند. شاید اصطلاح نارضایتی جنسی را شنیده باشید که به موجب آن، فرد احساس می کند به جنس دیگری تعلق دارد. برخی افراد مبتلا به اختلالهای هویت جنسی آرزو دارند به صورت اعضای جنس مخالف زندگی کنند و مطابق با آن عمل می کنند و لباس می پوشند. این افراد، برخلاف افراد مبتلا به یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی، از مبدل پوشی، ارضای جنسی کسب نمی کنند.
دختری که به اختلال هویت جنسی مبتلا است، قبول نمی کند از بدن یک دختر برخوردار است و اصرار می ورزد که آلت مردی را پرورش خواهد داد. او ممکن است این عدم پذیرش جنسیت زنانه را در رفتارهای گوناگون نشان دهد: مثلا، هنگام ادرار کردن بایستد و هر چیزی را که با رفتار یا پوشاک زنانه در ارتباط است، رد کند. وقتی از این دختر خواسته می شود لباس جدیدی بپوشد، عصبانی و آزرده می شود و شاید ترجیح دهد از موقعیت های اجتماعی که در آنها طبق سنت باید لباس زنانه بر تن کند، خودداری ورزد. همین طور، پسری که به اختلال جنسی مبتلا است، شاید از پذیرفتن این واقعیت که او مرد و دارای آلت مردی ست نفرت داشته باشد و آلت خود را بین رانهایش فشار دهد تا باور کند اندامی از بدن او نیست. او ممکن است از پوشیدن شلوار بیزار باشد و به جای آن، لباس سنتی زنانه بپوشد. او به جای بازیهایی که به طور کلیشه ای پسرانه انگاشته می شوند، ترجیح می دهد مثلا، با سایر کودکان مهمان بازی کند و بر اجرای نقش زن تاکید می ورزد. این اختلال روانی عمیقی است و به آنچه برخی آدمها، رفتارهای موقتی ((دختر آتشپاره)) یا ((پسر سوسول)) می خوانند، ربطی ندارد.
ناراحتی از جنسیت تعیین شده، معمولاً قبل از اینکه کودکان مبتلا به اختلال هویت جنسی به 4 سالگی برسند، مشهود است. وقتی کودک مدرسه را آغاز می کند، والدین به طور فزاینده ای از نحوه ای که فرزندشان به صورت متفاوت با همسالان عمل می کند، بسیار نگران می شوند. در خیلی از این کودکان، رفتارهای آشکار جنس مخالف، تا رسیدن آنها به نوجوانی کمتر مشهود است، اما زمانی که فرد با احساس بی تناسبی مرد یا زن بودن، همراه با خیالپردازی های مکرر یا رفتار مبدل پوشی دست و پنجه نرم می کند، این اختلال ادامه می یابد. سرانجام، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی، به به علت ((زندانی)) که باید در آن زندگی کنند، عمیقاً احساس افسردگی می کنند. ممکن است آنها به طور روز افزون منزوی شوند و فقط در فعالیت هایی شرکت کنند که جنسیت در آنها نقشی نداشته باشد. برخی مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی به قدری از ویژگی های جنسی ظاهری خود ناراحت هستند که با مصرف هورمونها به خود درمانی متوسل می شوند یا در موارد شدید، خود را اخته می کنند. گزارشهایی، مخصوصاً در مراکز شهری وجود دارد که مردان مبتلا به روسپی گری می پردازند. این پریشانی به قدری عمیق است که برخی افراد در چرخه ی سوء مصرف مواد و اعتیاد گیر می کنند تا از این طریق آشوب هیجانی خود را تسکین بخشند: در صورتی که تلاشهای آنها با شکست مواجه شود، برخی دست به خودکشی می زنند (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2000).
سن شروع اختلال هویت جنسی
پژوهشگرانی که در مورد اختلال هویت جنسی تحقیق می کنند، برای مشخص کردن سن رشدی که این اختلال برای اولین بار نمایان می شود، تلاش زیادی به خرج داده اند. این واقعیت که بسیاری از بچه ها طوری عمل و صحبت می کنند که حاکی از آن است که ترجیح می دهند جنس مخالف باشند، مشخص کردن نارضایتی از جنسیت را دشوار می سازد. در واقع، در این گونه اظهارات، تفاوت جنسیتی زیادی وجود ندارد: به هر حال، دختر بچه های بهنجار بیشتر از پسرها ابراز می کنند که دوست دارند جنس مخالف باشند. با این وجود، پسرهایی که تعارض جنسی دارند هفت برابر بیشتر از دخترهایی که تعارض جنسی دارند برای کمک حرفه ای ارجاع می شوند. این تفاوت را به تحمل کمتر جامعه برای پذیرفتن پسرهایی که مانند دختران لباس می می پوشند، نسبت داده اند (برادلی و زاکر، 1997). در بین افرادی که از جنسیت خود ناراحت هستند، زنان در بزرگسالی از مشکلات هیجانی کمتری خبر می دهند، شاید به این علت که عمل کردن و لباس پوشیدن به شیوه ی مردانه برای زنان از عمل کردن و لباس پوشیدن به شیوه ی زنانه برای مردان مقبولتر است. در نتیجه، نباید تعجب کنیم که چرا مردان بیشتر از زنان در صدد کمک حرفه ای بر می آیند (انجمن روان پزشکی آمریکا،2000).
در رابطه با پرورش اختلال هویت جنسی در مردان بزرگسال، دو تصویر کاملآ متفاوت پدیدار می شود. در برخی از آنها، این اختلال ادامه ی اختلال هویت جنسی است که در کودکی تجربه شده است. اما در دیگران، هویت جنس مخالف بعداً به تدریج ظاهر می شود و گاهی با تاریخچه ی یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی ارتباط دارد. در این موارد، هویت جنس مخالف، مانند احساس افراد نسبت به جراحی تعیین مجدد جنسی، نوسان دارد (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2000). متغیر جهت گیری جنسی، آگاهی یافتن از اختلال هویت جنسی را دشوار می سازد. بین رفتار جنس مخالف در کودکی و جهت گیری همجنس گرایی بعدی در مردان و زنان، رابطه ی نیرومندی وجود دارد (بیلی و کاکر، 1995). با این حال، هه ی مردان و زنان همجنس گرا در کودکی شان سابقه ی رفتار جنس مخالف ندارند. رابطه ی اختلال هویت جنسی با جهت گیری جنسی در بزرگسالی زمانی بغرنج می شود که این موضوع مطرح شود که آیا فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی، جهت گیری همجنس گرا دارد یا دگر جنس گرا. فرد ناراضی جنسی ای که بدنش زنانه و هویت جنسی اش مردانه است، صرفاً به دلیل اینکه جذب زنان می شود، برچسب همجنسگرا را نمی پذیرد. در عوض، چنین فردی ترجیح می دهد دگر جنس گرا محسوب شود، زیرا هدف میل جنسی او ((جنس مخالف )) است. متخصصان بالینی برای برخورد با این مسئله، جنسیت کسانی را که افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی مجذوبشان می شود، مشخص می کنند: مردان، زنان، هر دو یا هیچکدام.
به نظر می رسد مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی که مجذوب مردان می شوند به احتمال بیشتری تاریخچه ی طولانی نارضایتی جنسیتی داشته اند. در مقابل، آنهایی که مجذوب زنان، یا مردان و زنان می شوند، یا نه جذب مرد و نه زن می شوند، به احتمال بیشتری بعدها، عمدتاً بعد از تاریخچه ی یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی، هویت جنس مخالف را تجربه می کنند (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000).
مهدیه رادپور کارشناس ارشد مشاوره خانواده
مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان