خیلی از افراد این باور را قبول دارند که عشق برای ازدواج کافی است و میتوانید با آن بر انواع مشکلات و مسائل غلبه کرده و پیش رفت اما آیا واقعا عشق کافی است؟
جواب این سوال، هم ساده است و هم پیچیده، دو نفر که عاشق هستند هر کدام دیگری را ایده آل و مناسب می دانند، و ارتباط نزدیک و صمیمانه مثل قایق رانی در میان امواج است، که تنها با عشق به قایق رانی نمیتوانید از میان آن بگذرید و سلامت به مقصد برسید. در اصل شما به عشق نیاز دارید تا پیوندتان را محکم تر کند، به سازگاری توافق و تناسب نیاز داریم تا جلیقه نجات ما بوده و در نهایت به یک قطب نما تا هر دو بدانیم که به چه سمتی باید پیش برویم تا از حوادث یه سلامتی عبور کنیم.
پس همانطور که در زمینه های دیگر لازم است مطالعه و یادگیری داشته باشیم، در زمینه ارتباط، خانواده و ازدواج هم لازم است دانش خود را افزایش دهیم تا انتخاب بهتری داشته و کیفیت ارتباط مان را با همسرمان بهبود بدهیم. کیفیت ارتباط در زمان نامزدی و قبل از ازدواج معیار بسیار مناسبی است. برای آنچه پس از ازدواج پیش خواهد آمد. اگر بتوانیم کیفیت ارتباط در زمان نامزدی و قبل از ازدواج بهبود ببخشیم، می توانیم کیفیت ارتباط بعد از ازدواج را نیز ارتقا دهیم.
پس با این توضیحات مجموعه ای از مهارت ها برای ازدواج لازم است، بخشی از این مهارت ها شامل: ابراز احساسات، مدیریت احساسات، توانایی درک همسر و خواسته های او احترام با همسر، مرز گذاشتن با دیگران پرخاشگری نکردن در زمان بروز اختلافات و عصبانیت، تعهد هم تراز و هم کفو بودن، مسئولیت پذیری، آمادگی ازدواج را داشتن، تفاهم، سلامت روان و… نیاز است.
پس یادمان باشد اگر بگوییم عشق به تنهایی کافی است، یعنی این موارد بالا مهم نبوده و در کنار آن:
_ دیگر مهم نیست اگر فرد درگیر اعتیاد به مواد مخدر باشد.
_ دیگر مهم نیست اگر فرد مشروبات الکلی مصرف کند.
_ دیگر مهم نیست اگر فرد متعهد به ما نباشد.
_ دیگر مهم نیست سطح تحصیلات طرف مقابل
_ دیگر مهم نیست سطح درآمد هرکدام از طرفین
_ دیگر مهم نیست تناسب یا حتی توافق و پذیرش در اعتقادات
_ دیگر مهم نیست سابقه ازدواج قبلی یا حتی فرزند داشتن طرف مقابل
_ دیگر مهم نیست که خانواده طرف مقابل چه کسی بوده و چه اخلاق و رفتارهایی دارد
_ دیگر مهم نیست که طرف مقابل به من احترام نمی گذارد.
و کلی رفتارها و عادت های دیگر که خیلی مهم هستند اما چون احساسات و هیجانات ما در اوایل رابطه بالاست، فکر می کنیم که هیچ چیزی جز عشق مهم نیست و عشق از پس همه ی مشکلات بر می آید و باور افسانه ای در مورد این موضوع داریم، و میخواهیم که به فرد محبوب خود برسیم اما گاهی این موارد تمام زندگی و آینده فرد را تحتتاثیر قرار می دهند، به حدی که ادامه ی زندگی ممکن نیست و یا باعث آسیب روحی و جسمی به خود فرد شده، مثلا همسرش پرخاشگر بوده و گفته مهم عشق است که ما داریم اما در ادامه زندگی وقتی چندبار باهم دعوا کرده و نتوانستند باهم بحث کنند و باعث کتک خوردن او از همسرش شده و یا کبودی های مختلف روی بدن خود را دیده متوجه شده که مثل اینکه عشق به تنهایی کافی نیست و موارد دیگر هم نیاز است.
لازم ما قبل از ازدواج آگاهی داشته و اگر دو چشم داریم، دو چشم دیگر هم قرض بگیریم، از مشاوره پیش از ازدواج، تحقیقات محلی، مشاهده خودمان، و گفتگوهایی که با طرف داریم کمک گرفته و در نهایت با کمک همه ی این موارد تصمیم بگیریم آن هم آگاهانه !
البته که منظور ما این نیست که به دنبال فردی کامل و بدون عیب باشید، در اصل لازم است به دنبال فردی با سلامت روان سالم بوده و کسی که هر دو بتوانیم نقص های هم را بپذیریم و در کنار هم باشیم، نه همدیگه را کتک زده و جنگ کنیم ، گاهی حتی طرف مقابل اعتقادی به مشاوره پیش از ازدواج ندارد، و لازم است به این نکته دقت کنید که این موضوع خود یک نشانه هشدار و خط قرمز در پیش از ازدواج است، چرا که فردی که در اوایل رابطه و زمانی که هنوز مشکل خاصی ندارید به مشاور و متخصص مراجعه نمی کند، چگونه در مشکلات می خواهد از کسی کمک بگیرد و از چه کسی کمک خواهد گرفت که هم علمی کافی را داشته و هم دخالت نکند. چون لازم است مسایل شما بین خودتان حل شود نه بوسیله دوست و آشنا و …
لازم است پیش از ازدواج انتخابی آگاهانه و زندگی عاشقانه داشته باشیم تا اینکه انتخابی عاشقانه و زندگی ناآگاهانه و پر از مشکلات، هرچند که مشکلات همیشه وجود دارند، اما تا جای ممکن سعی کنیم مشکلات را کمتر کرده پیش از ازدواج و یا چشم باز آنها را بپذیریم.
مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان