سو مصرف ماده_شامل الکل، داروهای غیر مجاز یا داروهای تجویزی_ می تواند در زمانی که درمانگر انتظار آنها را ندارد، روی دهد. چنانچه محل کار درمانگر یک مرکز درمانی دارو و الکل نباشد، زوج ها یا خانواده های اندکی سو مصرف ماده را به عنوان مشکل عنوان شده ی خود مطرح می کنند، و حتی دقیقاً عکس این اتفاق می افتد. خانواده به این دلیل مراجعه کرده است که کودک در مدرسه رفتار برون ریزانه دارد و مدرسه از آنها خواسته است برای درمان مشکلات رفتاری به درمان مراجعه کنند. یک زوج پس از سالها تنش و اتمام حجت اخیر زن به سراغ زوج درمانی می آیند و درمانگر درمان را شروع می کند و در جریان آن است که مشکل سو مصرف ماده کشف می شود. درمانگران فردی می توانند به آسانی از بیمار در مورد مصرف ماده سوال کنند، اما ممکن است لازم باشد که یک خانواده درمانگر قبل از آشکار شدن سو مصرف، برای آگاهی از آن به جستجو بپردازد. ممکن است خانواده چنان به رفتار سو مصرف عادت کرده باشد که دیگر حداقل به طور آشکار_ آن را یک مشکل سو مصرف ماده (حداقل به صورت کلامی در تعامل با یک شخص بیرونی) وادار کند. حضور آنها در درمان فقط برای درخواست کمک در مورد یک مشکل دیگر امکان پذیر است. مهم ترین توصیه برای یک درمانگر تازه کار این است: در حین اجرای ارزیابی، صرف نظر از ماهیت مشکلات عنوان شده، احتمال سو مصرف ماده را در نظر داشته باشید و در هر زمانی که مجموعه ای از نشانه ها، توضیحات یا توصیفات برای شما مبهم بودند، مجدداً این احتمال را در نظر بگیرید. ممکن است درمانگران به لحاظ فکری این اختلاف نظرهای مداوم را جذاب تلقی نمایند. با وجود این، برای درمانگری که در حال بسط مهارت های بالینی پایه است، این اختلافات می توانند موجب فاصله گرفتن از هدف اصلی_ یعنی واداشتن شخص به توقف مصرف یا سو مصرف ماده شوند. یک درمانگر هدف کار بر روی سو مصرف ماده را با مقایسه ی آن با جراحی توضیح داده است: ((من فقط می خواهم که ماده ی مضر را از زندگی شخص قیچی کنم و سپس یک جمع بندی آسیب شناختی به عمل می آورم. وقتی که دیگر شخص دچار آسیب نیست.)) سو مصرف کنندگان، اعضای خانواده و سایر متخصصان می توانند در اختلاف نظرهای بی پایان مرتبط با سو مصرف ماده گرفتار شده و برای همیشه از تمرکز بر مسایل رفتاری ساده برای متوقف ساختن مشکل باز بمانند.
سو مصرف ماده در میان مردان شایع تر از زنان است. در نتیجه، رفتارهایی که منعکس کننده ی لغزش در قضاوت و استدلال و فقدان کنترل هستند (مانند خشونت و آزار جنسی) در میان مردان شایع تر می باشند. چنانچه خانواده درمانگر سطح بسیاری از رفتارهای اجتماعی منحرفانه مردان را بگشاید، معمولاً شاهد وجود همزمان سو مصرف ماده نیز خواهد بود. سو مصرف ماده یک مشکل جدی و شایع است و با رانندگی در حالت مستی، خودکشی، قتل، جرایم خشونت بار، کودک آزاری و آزار همسر و ((سوانح خانگی)) ارتباط دارد. علاوه بر اینها، عوارض زیستی سو مصرف ماده از جمله سیروز، هپاتیت، و تشنج می توانند صدمات پایداری بر سلامت شخص وارد سازند. الکلیسم می تواند یک بیماری سیستمی واقعی باشد_ سندرم الکل جنینی، تنها بیماری است که در آن من مادر مسئول رفتار زیانباری است که کودک برای همیشه از عوارض آن رنج خواهد برد.
الکلیسم و سو مصرف ماده از جمله مواردی هستند که بیشتر از بقیه توسط خانواده درمانگران مورد پژوهش قرار گرفته اند، که شاید علت آن شواهدی باشد که نشان می دهند الکلیسم و سو مصرف ماده از این لحاظ که رفتار فرد سو مصرف کننده بر تمامی اعضای خانواده تاثیر گذاشته و متقابلاً این فرد نیز از همه ی آنها تاثیر می پذیرد، ((بیماری های خانوادگی)) هستند. بنابراین، بسیاری از برنامه های درمانی اعضای خانواده را در بر گرفته و مداخله در تعاملات خانوادگی را بخشی از درمان می دانند. به عنوان مثال، یکی از اهداف زوج درمانی رفتاری افزایش عوامل رابطه ای است که موجب پرهیز خواهند شد (اوفارل و فالس_استوارت، ۲۰۰۶). پژوهش در مورد خانواده های الکلی نشان می دهد که مناسک، روال های عادی و باورهای خانواده به طور جدی از الکل تاثیر می پذیرند. در اصل، خانواده می تواند یک ((هویت الکلی)) را اتخاذ کرده و با همدست شدن، به رفتار الکلی اجازه تداوم بدهند. در مواقعی، خانواده نه فقط اثرات زیانبار، بلکه آثاری مثبت را به واسطه ی الکل تجربه می کند. به عنوان مثال، ممکن است خانواده ای به دلیل آنکه شوهر و پدر خانواده در زمان مستی آرامتر بوده و توجه بیشتری به آنها دارد، هیچ تمایلی به ترغیب وی جهت کنار گذاشتن الکل نداشته باشند. برخی از محققان دیدگاهی رشدی را در مورد سو مصرف ماده اتخاذ می کنند. آنها ادعا می کنند که بذرهای هویت خانوادگی الکلی از همان اوایل ازدواج، یعنی زمانی پاشیده می شوند که یک زوج_عمدتا در یک فرایند ضمنی_ در مورد الگوهایی که از آن ها پیروی خواهند کرد و باورهایی که بدان ها اعتقاد خواهند داشت، تصمیم گیری می کنند (آستین گلاس، بنت، ولین و ریس،۱۹۸۷). نقش الکل و مشروب نوشی در خانواده در حالی که تحت تاثیر الگوهای خانواده مبدأ است، یکی از ((تصمیماتی)) است که توسط زوج جدید اتخاذ می شود. در اصل، ((توافقات)) جزیی متعددی، برای پذیرش الکل و رفتار الکلی به یک ((آره)) بزرگ منجر شده و خانواده الکلی شکل می گیرد. ما بر این باوریم که هر خانواده ی الکلی باید این ویژگی های الکلیسم مقابله کند: الکلیسم مزمن است؛ مشتمل بر مصرف یک داروی فعال روانی_فیزیولوژیکی است؛ ماهیتی دوری دارد؛ پاسخ های رفتاری قابل پیش بینی را تولید می کند؛ و یک دوره ی شکل گیری معین دارد. با وجود اینها، پاسخ های خانواده ها به این مسایل بیش از آنکه مشابه باشد، متنوع است و نقش الکل باید در مورد هر خانواده مورد ارزیابی قرار گیرد.
مطالعات مروری و فرا تحلیل های اخیر در مورد پژوهش های مربوط به الکل و دارو به بررسی کارآمدی مداخلات روانی_اجتماعی مختلف پرداخته اند (دواتر و دیگران، ۲۰۰۸). درمان های روانی_اجتماعی، از جمله مدیریت وابستگی، پیشگیری از عود، رفتار درمانی شناختی و سایر درمان های ترکیبی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. به طور کلی، مدیریت وابستگی که یک سیستم پاداش و تنبیه برای رفتارهای خاص است، موثرتر از بقیه نشان داده است. مصاحبه ی انگیزشی، درمانی که بر درک سطح انگیزش مراجعان تمرکز دارد نیز موثر بوده است (آرکوتیز، وستون، میلر و رلینک، ۲۰۰۸). اصول این مدل ها در یک چارچوب خانوادگی قابل کاربرد هستند.
موقعیت های خاصی می توانند بر کارایی درمان های خانوادگی در مورد الکلیسم تاثیر بگذارند (ادوارد و آستین گلاس، ۱۹۹۵؛ اوفارل و فالس _استورات، ۲۰۰۶؛ رو ولیدل،۲۰۰۷). خانواده ها تاثیر قابل توجهی در انگیزه دادن به افراد الکلی جهت دریافت درمان و برای تغییر رفتار مشروب نوشی دارند. درگیری خانواده، به ویژه مشارکت دادن اعضای غیر الکلی خانواده در مرحله ارزیابی می تواند مولفه ای دایمی در درمان الکلیسم باشد، به نظر می رسد که تاثیر درمان خانوادگی، بسته به جنسیت (مشارکت همسر برای مردان مفیدتر از زنان است)، سرمایه گذاری در رابطه (سرمایه گذاری بیشتر در این زمینه با انگیزش بیشتر برای تغییر رفتارهای مشروب نوشی همراه است) و حمایت خانواده از پرهیز، متفاوت باشد. اغلب این مطالعات، گروه های کنترل و انواع گروه های درمانی مختلف داشته اند. به طور کلی این پژوهش ها خانواده درمانی را به اندازه ی سایر اشکال درمان یا بیش از آنها موثر یافته اند. خانواده درمانی تقریباً همیشه از گروه های کنترل عدم درمان موقرتر بوده است. پژوهش ها نشان می دهند که درگیر ساختن همسر غیر الکلی در درمان به طور قابل توجهی نتایج را بهبود بخشیده و می تواند باعث پرهیز بیشتر، روابط شادتر، خشونت خانگی کمتر، و جدایی های زناشویی کمتر، شود (جاکوبسن، و گورمن، ۱۹۹۵؛ اوفارل و فالس _استورات،۲۰۰۶). به علاوه، فرزندان هم می توانند از درمان های مبتنی بر خانواده در مورد مشکلات مرتبط با ماده سود ببرند.
مهدیه رادپور کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده
مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان