خیال بافی در هر دوره از زندگی انسان ممکن است ظاهر شود و در دوره نوجوانی شدت آن بیشتر از زمان کودکی است. خیال بافی یکی از مکانیزمهای دفاعی انسان است که در آن فرد جهت مقابله با ناکامیها به صورت خیال و تصور به امیال و آرزوهای خود واقعیت میبخشد و گاهی هم امیال شکست خورده خود را به تخیلات فریبنده و لذت بخش تبدیل میکند و آنچه را که در عالم واقع بدان نرسیده است در عالم خیال برای خود تصور میکند. به همین دلیل خیال بافی ممکن است مانعی برای درک واقعیتها شود و نوجوان نتواند به طور مطلوب با محیط خود ارتباط برقرار کند.
در عالم تخیل و خیال همه چیز شیرین است و این شیرینی نقطه اطمینان برای نوجوانان ایجاد میکند تا در برخورد با بعضی از ناکامیهای عالم واقعی که با بیمهری و کمبود محبت روبرو میشود به صورت خیالی جبران نماید هنگامی این عمل خطرناک میشود، به صورت خیالی جبران نماید. هنگامی این عمل خطرناک می شود که عمل خیال و تخیل به صورت عادت درآید زیرا در چنین هنگامی دیگر فرد قادر نیست و توانایی آن را نخواهد داشت که واقعیتها را به همان گونه که هستند ببیند و بپذیرد.
نوجوان به همه چیز با خیال مینگرد، اما زمانی که از این حالت بیرون میآید و به عالم واقعی برمیگردد مشکلات را بزرگتر و بدتر از آنچه که بودند حس میکند. در این موقع نوعی اضطراب و نگرانی شدید همراه با یأس به وی دست میدهد که ممکن است بر اثر این نگرانی شدید ارگانیسم نتواند رفتار خود را با آن نظم و قاعده بخشد. در صورت عدم چنین نظمی سازگاری با محیط زندگی برای وی مشکل و یا غیر ممکن خواهد شد. در زندگی روزانه نظم و قاعده طبیعت و اجتماع به طور مستمر در حال دستخوش و تغییر است. ما نیز بارها با این تغییر روبرو هستیم و چنانچه بخواهیم به زندگی خود ادامه دهیم باید اعمال و رفتار موفقیت آمیزی را در پیش بگیریم یعنی در مقابل موانع، رفتاری را پیش بگیریم که بقایی را تضمین کند.
ماهیت خیال و رویا از دیدگاه ابوعلی سینا
ابوعلی سینا انسانها دارای نفس، روح و بدن میداند و نفس طبیعی را به حیوانی، مدبّره تقسیم میکند. وی روح را به نباتی، حیوانی و نفسانی و بدن را به اعضای اصلی مانند دست و پا و گوش و غیره که اجزای مشابه همانند عروق و اعصاب دارند؛ مرتبط و تقسیم کرده است. همچنین وی نفس مدبرّه را دارای قوه ی عقلیه، قوه ی محرکه و قوه ی مشترکه میشمرد و در دسته بندی او قوه ی عقلیه به قوه ی مخیله، قوه ی فکریه و قوه ی حافظه تقسیم شده است. ابوعلی سینا رویا و خیال را ناشی از قوه مخیله میداند و قوه مخیله را گستره ای عظیم و نامحدود میداند که میتواند اشیا را بزرگتر یا کوچکتر از آنچه هستند، تصور کند یا آنچه را که وجود ندارد بسازد و اشیای مختلف را در آن واحد تصور نماید از نظر او این قوه «مخیله» میتواند همواره و بیوقفه فعالیت کند، در حالی که سایر قوای بدن نمیتوانند پیوسته کار کنند و باید مدتی کار و زمانی آرامش داشته باشند. پس این قوه هم در خواب و هم در بیداری میتواند کار کند و نامحدود است. علت آن عدم احتیاج به آلات بدنی و قوه محرکه است. وی در کتاب (شفا)، خیال (رویا) را به عنوان آخرین چیزی که صور محسوسات در آن نگهداری میشود، معرفی میکند و میگوید:
قوه مخیله، معرفتی است که از حواس ظاهر میشود و به حس شکل میدهد و اضافه میکند که راه ورودی صورتها به مخیله، منحصراً دریافتهای حسی نیست بلکه قوه فکریه نیز صوری ترکیب و به خزانه خیال میسپارد و همین صوری که به حواس، ارتباطی ندارد، ممکن است ترسیم در حس مشترک شود.
تخیل در کودکی و نوجوانی جایگاهی دارد. دوره ی کودکی پلی است که هرچه زودتر باید از آن گذشت تا به دوره ی نوجوانی و پس از آن به دوره های بزرگسالی رسید. در گذشته و حال تنها چیزی که جزو خصیصه ی دوره ی کودکی به حساب می آید بی غم بودن است به طوری که صائب تبریزی می گوید:
«بر نمیدارد شراکت ملک تنگ بی غمی
زین سبب اطفال دایم دشمن دیوانهاند».
دنیای دیوانه هم مانند دنیای کودک ناشناخته است، اما از زمانی که موجودیت کودک به رسمیت شناخته شد، پنجره آگاهی بزرگسالان رو به گستره ذهن کودک گشوده میشود یعنی تصور ذهنی او مسائل را پیش بینی میکند و این حرکت، به دوران نوجوانی میرسد.
فروید در نظریهی مربوط به رویای خود اظهار می دارد: «رویا، ارتباط مستقیم با تجربیات روز گذشته ی ما دارد و موضوع رویا در واقع انجام شدن آرزویی است که در عالم واقعیت، ناکام مانده است».
خیال بافی چه علائمی دارد؟
۱_ اختلال شدید در عواطف: گریه کردن عده ای در هنگام بازی، سرکلاس و حتی در هنگام شادی بدون آنکه علتی وجود داشته باشد خنده های انفجار آمیز ایجاد می کند بدون اینکه سبب و علتی داشته باشد.
۲_ غیر عادی بودن حرکات: کوبیدن در با لگد و مشت به دیوار، کوبیدن سر به دیوار یا حرکت به صورت معلولین و تقلید رفتار آن ها درحالی که صحت و سلامت هستند.
۳_ اظهار شنیدن صداهای خارجی: بعضی ها دچار خیال بافی شدید می شوند و اظهار میدانند که شب ها کسی با آن ها صحبت می کند و کسی غیر از آن ها قادر به شنیدن و دیدن این وضعیت نیست.
۴_ استفاده از عبارات ویژه: در هنگام صحبت کردن با بیانی بسیار پایین تر نسبت به سنش صحبت می کند و اصطلاحات و عبارات مخصوصی را در صحبت به کار می گیرد. اگر پرسشی از وی بشود در وسط صحبت به موضوع دیگری می پردازد که بی ارتباط با موضوع قبلی است.
۵_ تلاش برای رهایی از افکاری که گرفتار آن است: این اختلال از سن ۷ تا ۸ سالگی شروع می شود و اوج آن موقع بلوغ است ولی قبل از آن هم علائم خیال بافی و گوشه گیری همراه با رفتار عجیب و غریب در تاریخچه زندگی او به وسیله اولیای وی گزارش شده است. استفاده از خیال بافی به مقدار متعادل طبیعی است در غیر این صورت ناراحتی های فرد را نمی توان بهبود بخشید. فرد برای پرهیز از درک حقایق ممکن است به خیال بافی روی آورد و آنچه را که در عالم واقع بدان نرسیده است در عالم خیال به جستجویش برود. افراط در خیال بافی امری است خطرناک و دفاع از آن نیز مشکلاتی در بر دارد.
خیال بافی زمانی نابهنجار است که عقل و اراده نقشی در آن ندارد و در داوری و اظهار نظر کنترلی بر روی آن نیست. از طرفی خیال بافی راهی برای تسکین درد و رنج است و تنها فایده اش این است که به صورت مسکن عمل میکند.
همانطور که بیان کردیم خیال بافی امری خطرناک و دفاع از آن نیز مشکلاتی را به وجود می آورد، اگر در رابطه با فرزندان متوجه ی این موضوع شدید که عالم خیال و عالم واقعیت او تفاوت فاحشی با هم دارد و در ارتباط با همسالان و ارتباطات اجتماعی فرزندتان اختلال شده برای تشخیص مناسب تر و رهایی از این شرایط با متخصصان در این زمینه مشاوره و نوجوان را تحت درمان قرار دهید.
مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان