تیک در کودکان بشناسیم و چگونه کمک کنیم؟

 

گاهی معلمان در کلاس های خود با دانش آموزانی رو به رو می شوند که حرکات خاصی را انجام می دهند و یا صداهایی را تولید می کنند که موجب جلب توجه دیگران و بر هم خوردن نظم کلاس می شود. به این فعالیت های حرکتی یا صوتی که غیرارادی، ناگهانی و سریع هستند و تکرار می شوند، تیک می گویند. تیک ها معمولاً در هنگام خستگی و فشار روانی (احساس خشم، اضطراب، …) بیشتر می شوند و در زمان خواب یا مواقعی که فرد روی یک فعالیت جسمی یا ذهنی خاص تمرکز دارد، رخ نمی دهند. تیک ها را می توان برای مدت کوتاهی (چند ثانیه تا چند دقیقه) به طور ارادی کنار گذاشت.

اغلب کودکان معتقدند تیک ها کاملاً غیر ارادی هستند و آن ها متوجه بروزشان نمی شوند. اما اکثر نوجوانان و بزرگسالان قبل از شروع تیک، احساس خاصی را در اندام مربوطه درک می کنند که با شروع تیک کاهش می یابد.به عنوان مثال، فردی که بینی خود را بالا می کشد قبل از شروع تیک، احساس ناراحتی یا خارشی در بینی می‌کند که با بالا کشیدن آن، این احساس رفع می شود اما بعد از مدت کوتاهی، احساس ناراحتی بر می گردد و فرد ناگزیر به تکرار رفتار قبلی می شود. معمولاً این تمایلات اخطار دهنده در شانه ها، دست ها، شکم و گلو وجود دارد و گاهی ناراحت کننده تر از خود تیک ها هستند زیرا فرد توانایی مقاومت در برابر این تمایلات ناخواسته را ندارد.

تیک ها معمولاً در دوران کودکی (سنین ۵ تا ۷ سالگی) شروع می شوند و بر جنبه های مختلف زندگی کودک و والدین او تأثیر می گذارند. با افزایش سن و در اواخر دوره ی نوجوانی، تیک ها کمی کاهش می یابند و با کاهش نشانه های آن ها، مشکلات اجتماعی نوجوان نیز کمتر می شود. از آنجا که اضطراب، آشفتگی و واکنش‌های هیجانی موجب تشدید تیک ها می شوند به نظر می رسد نشانه‌های روانی مزمن در افراد مبتلا (مانند مسخره شدن توسط دیگران و خجالت کشیدن) در افزایش نشانه‌های تیک نقش مهمی داشته باشند.

در برخی افراد، تغییرات حرارتی (گرما), برای مدت کوتاهی موجب افزایش نشانه‌های تیک می شود.

چگونه می توانیم به کودکان دچار تیک  کمک کنیم؟ 

در دوره ی نوجوانی که روابط اجتماعی دوستانه‌تر می شود، تصویری که کودک از خود، توانایی ها و ظاهر جسمانی اش دارد بر نوع روابطش با دیگران تأثیر می گذارد و تیک های مزمن می توانند خطر افسردگی و اعتماد به نفس پایین را در این دوره افزایش دهند.

والدین کودکان مبتلا به تیک نیز در معرض فشارهای روانی قرار دارند. هنگامی که آن ها می بینند فرزندشان توسط اطرافیان یا همسالان مورد تمسخر و تحقیر قرار می گیرند و یا از نظر عملکرد تحصیلی و سازگاری های اجتماعی با دیگران موفق نیستند، ناراحت می شوند و ممکن است خود را در بروز این اختلال مقصر بدانند.

تیک ها از هر زمانی که شروع شوند بر جنبه های مختلف زندگی کودک و خانواده تأثیر می گذارند و موجب بروز مشکلاتی می شوند که به برخی از آن ها در این قسمت اشاره می شود:

۱_ اختلالات تیک مزمن اغلب با رفتارهای ناسازگارانه ای همراه است که نشانه وجود سایر مشکلات دوران کودکی است. تقریباً در ۵۰ درصد تمام کودکان مبتلا به تیک نشانه‌های مشکلات اضطرابی، ناتوانایی‌های یادگیری و بیش فعالی مشاهده می شود. بررسی ها نشان می دهد ۴۰ تا ۵۰ درصد کودکان مبتلا، سابقه ی رفتارهای بیش فعالی و نقص  توجه را دارند؛ و این نشانه‌ها ممکن است با شروع تیک ها بدتر شوند. به طوری که در بسیاری از موارد هنگامی که نقص توجه با تیک ها همراه است، تأثیر بیشتری بر افت تحصیلی کودک و یا فعالیت های اجتماعی او می گذارد. علاوه بر این، ناتوانایی‌های یادگیری نیز در این کودک و یا فعالیت‌های اجتماعی او می گذارد. علاوه بر این، ناتوانایی‌های یادگیری نیز در این کودکان شایع است. کودکان مبتلا به تیک های حرکتی و صوتی مزمن نسبت به کودکان عادی مشکلات بیشتری در خواندن و ریاضیات دارند و به همین علت احتمال عقب افتادگی درسی در آن ها افزایش می یابد.

۲_ تیک های حرکتی یا صوتی، توجه و تمرکز کودک را در یادگیری مطالب درسی و فعالیت های کلاسی مختل می کنند. این مسأله بر پیشرفت تحصیلی کودک و سازگاری او با محیط کلاس تأثیر منفی می گذارد.

۳_ گاهی صداها یا حرکات اضافی در این کودکان موجب بر هم خوردن نظم کلاس و حواس پرتی سایر دانش آموزان می شود و در روند تدریس معلم خلل ایجاد می کند. علاوه بر این برخی از تیک ها نظیر بالا انداختن شانه ممکن است از جانب معلمان به عنوان رفتارهای حاکی از نافرمانی و لجبازی تعبیر شود. در این گونه موارد، احتمال تنبیه یا توهین یا بد رفتاری با دانش آموز دور از انتظار نیست.

۴_ از آن جا که بسیاری از والدین نسبت به علایم و علل بروز تیک ها شناخت و آگاهی کافی ندارند ممکن است تصور کنند که کودک در کنترل این حرکات یا صداها کوتاهی می کند و در نتیجه سعی می کنند با استفاده از روش های تنبیهی وی را به متوقف ساختن حرکات وادار سازند. در برخی موارد نیز ممکن است والدین به کودک القا کنند که نسبت به حرکات یا صداها بی تفاوت باشد و یا آن ها را خارج از کنترل خود بداند. این تصورات و باورهای غلط درباره‌ی تیک ها باعث می شود روند تشخیص و درمان اختلال طولانی شود و والدین و کودک در کنترل بیماری احساس ناتوانی کنند.

۵_ کودکان مبتلا به تیک در برقراری روابط اجتماعی با همسالان با مشکلاتی رو به رو هستند و اغلب از جانب آن ها طرد می شوند. نتایج مطالعات گروه سنجی نشان می دهد این کودکان از نظر همسالان به عنوان افرادی ضعیف و پست درجه بندی می شوند.علاوه بر این، آن ها در مقایسه با همسالان خود پرخاشگرتر و گوشه گیرتر هستند و محبوبیت چندانی ندارند.

۶_ طرد شدن از جانب همسالان و احساس ناتوانی در برقراری روابط اجتماعی در دوران کودکی نسبت به دوره‌ی نوجوانی اهمیت بیش تری دارد. زیرا خود پنداره ی فرد در دوران کودکی (۷ تا ۸ سالگی) شکل می‌گیرد. در این سن، کودکان به طور آگاهانه خود را با همسالانشان مقایسه می کنند و بازخوردهایی که از همسالان دریافت می کنند موجب شکل گیری خود پنداره ی منفی در آن ها می شود.

اختلال تیک، یک اختلال عصبی رفتاری پیچیده و مزمن است که روش های درمانی مختلفی برای آن وجود دارد. درمان های روانشناختی در بسیاری از موارد در بهبودی کودکان و نوجوانان مبتلا به تیک مؤثر هستند اما گاهی ممکن است شدت تیک ها زیاد باشد و منجر به مشکلات جسمی مانند درد عضلات و مفاصل شود و عملکرد فرد اختلال ایجاد کند. به علاوه، ممکن است خود فرد یا اطرافیان قدرت پذیرش و تحمل تیک ها را نداشته باشند، در این صورت درمان های دارویی ضروری به نظر می رسد.

از آنجا که بخش مهمی از مشکلات کودکان و نوجوانان مبتلا به تیک به کلاس و محیط مدرسه مربوط می شود، معلمان و مربیان می توانند با توجه به برخی توصیه‌های مراقبتی (که در زیر به آن ها اشاره می شود) به کاهش شدت بیماری کمک نمایند:

۱_ از آن جا که تیک های حرکتی یا صوتی ممکن است موجب بر هم خوردن نظم کلاس و ایجاد اختلال در روند تدریس شوند، آگاهی معلمان نسبت به نشانه‌های بیماری موجب پیشگیری از بروز برخورد های خشونت آمیز و اعمال روش های تنبیهی نظیر اخراج از کلاس درس و یا اهانت نسبت به این دانش آموزان می شود.

۲_ نگرش معلمان نسبت به اختلال تیک در نوع واکنش دانش آموزان نسبت به فرد مبتلا بسیار تاثیر دارد. اگر معلمان این اختلال را به عنوان یک بیماری قابل درمان بشناسند و رفتارهای دانش آموزان مبتلا را مورد تمسخر و استهزا قرار ندهند، سایر دانش آموزان نیز یاد می گیرند با هم کلاسی خود رفتار انسانی و محترمانه ای داشته باشند. علاوه بر این، پیشنهاد می شود معلمان محترم در فرصتی مناسب درباره‌ی ماهیت این بیماری و اهمیت درک شرایط هم کلاسی های مبتلا به تیک برای دانش آموزان صحبت کنند و آن ها را تشویق کنند تا در مواقع لازم به دوستان خود کمک نمایند.

۳_ حواس پرتی و نداشتن تمرکز و توجه کافی در کلاس درس از مشکلات شایعی است که در این کودک مشاهده می شود و بر عملکرد تحصیلی آن ها تأثیر می گذارد. نشستن در ردیف‌های جلوی کلاس و یا در مکان هایی که در معرض دید معلم باشند و همچنین پرسش سؤالات مختلف در حین تدریس از آن ها به کاهش عوامل حواس پرتی کمک خواهد کرد.

۴_ دانش آموزان مبتلا به تیک ممکن است در امتحانات شفاهی یا درس جواب دادن در حضور دیگران دچار استرس و اضطراب شوند. از آنجا که فشارهای روانی موجب افزایش تیک ها می شوند، صبر و حوصله معلم و آرام کردن جو کلاس به دانش آموز کنم می کند تا بر استرس و اضطراب خود غلبه نموده و به سؤالات پاسخ دهند. در برخی موارد نیز توصیه می شود پرسش ها به صورت خصوصی و یا کتبی انجام شود.

۵_ برخی از این دانش آموزان قادر نیستند حجم زیادی از تکالیف را در یک نوبت انجام دهند یا در انجام تکالیف که هماهنگی دست و چشم نیاز دارد (به عنوان مثال، نوشتن مطالب از روی تابلو) با مشکلاتی رو برو هستند. معلمان می توانند با کم کردن حجم تکالیف در هر نوبت و افزایش تعداد دفعات آن، در نظر گرفتن زمان کوتاهی برای استراحت آن ها، تشویق دانش آموزان دیگر برای کمک به این افراد، اجازه دادن به والدین برای کمک به آن ها در آماده سازی مطالب و یا اجازه برای استفاده از رایانه، به کاهش این مشکلات کمک نمایند.

۶_ برخی از دانش آموزان مبتلا به تیک خود پنداره ی ضعیفی دارند و اعتماد به نفس شان پایین است. با توجه به این که در هریک از دانش آموزان (حتی ضعیف ترین آن ها) ویژگی‌های مثبت و نقاط قوت  وجود دارد که می توان با بررسی‌های دقیق آن ها را شناخت. برای تقویت اعتماد به نفس در این کودکان باید روی توانایی هایی که زمینه موفقیت را برای کودک فراهم می کنند تأکید نمود. به عنوان مثال، کودکی که مبتلا به تیک حرکتی یا صوتی است ممکن است خوب نقاشی بکشد یا سازی را خوب بنوازد یا شعر زیبایی بسراید.

۷_ رفتارهای محبت آمیز و حمایت های عاطفی معلمان به دانش آموزان مبتلا کمک می کند تا نقایص و عیب های خود را بهتر بپذیرند و با آن ها کنار بیایند و این امر در پیشرفت تحصیلی آن ها و سازگاریشان با محیط کلاس تأثیر مثبتی خواهد داشت.

۸_ این گروه از کودکان و نوجوانان در زندگی روزمره خود با موقعیت ها و رویدادهای مختلفی روبرو می شوند که موجب استرس آن ها می شود (به عنوان مثال، مسخره شدن توسط دیگران و یا سرزنش والدین). این افراد باید یاد بگیرند به جای رفتارهای پرخاشگرانه، قهر مردن، یا افسردگی، بر عوامل استرس زا غلبه کنند، آن ها را کاهش داده و یا اثرات شان را به حداقل برسانند. آموزش مهارت مدیریت استرس در این زمینه کمک موثری خواهد بود.

۹_ آموزش مهارت‌های اجتماعی و روش های که به بهبودی روابط دانش آموزان مبتلا به تیک با همسالانشان کمک می کند، نیز یکی از راه های مؤثر در کاهش مشکلات آن هاست.

۱۰_ آموزش مهارت حل مسأله به این دانش آموزان کمک می کند تا هنگام روبرو شدن با یک مشکل، راه حل های مختلفی را برای آن در نظر بگیرند و با ارزیابی نکات مثبت و منفی راه حل ها، بهترین و منطقی ترین تصمیم را اتخاذ نمایند. به عنوان مثال، کودکی که در هنگام بازی با دوستانش دچار تیک صوتی یا حرکتی می شود ممکن است تصمیم به ادامه بازی، قهر کردن و ترک بازی، گریه کردن، کنترل کردن تیک و یا هر اقدام دیگری بگیرد. او می تواند با بررسی نکات مثبت و منفی هر یک از این راه حل ها، راهی را برگزیند که کمترین پیامد منفی را به دنبال داشته باشد.

۱۱_ از آنجا که آگاه ساختن والدین نسبت به ماهیت بیماری، علل و روند درمان نقش مهمی در بهبودی کودکان و نوجوانان مبتلا دارد و یادگیری مهارت‌های حل مسأله،  مدیریت استرس و برقراری روابط اجتماعی به دانش آموزان کمک می کند تا بر مشکل خود غلبه کنند، ارجاع والدین و فرزندان مبتلا به تیک، به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی ضروری به نظر می رسد.

مهدیه رادپور کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده

مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان

مطالب مرتبط

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
Call Now Button