ذهن با قابلیت ثبت ورودیها_ حتی پردازشهای خودش_ همانند دیگر اعضای بدن وظیفه حفظ و صیانت ارگانیسم را بر عهده دارد، به طوری که در مواقع لزوم بنا به نیاز گشوده شده پیشروی ارگانیسم از دانستههای حافظه جهت رفع مشکل حاصله بهره میبرد. چنانچه به هر یک از اعضای بدن آسیبی برسد ذهن به کمک آن عضو آسیب دیده میشتابد و با بهرهمندی از دانستههایش بهترین پردازش را انجام داده چند سیگنال خروجی ارسال میکند که منتج به تصمیم و نهایتاً وقوع فعل میشود. حال اگر خود ذهن آسیب ببیند و از عملکرد صحیح باز بماند چه میشود؟ مسئول رفع و رجوع عیوب ذهن کدام عضو است؟ آیا ذهن نیز همانند سایر اعضای بیمار میشود؟ تشخیص بیماری ذهن بر عهده کدام عضو بدن است؟ آیا ذهن میتواند ضمن پرداختن به سایر اعضا به خود نیز بپردازد؟ پرداختن ذهن به خودش به چه معناست؟ ذهن مگر چه چیزی دارد که به آنها بپردازد؟
پر ظرفیت ترین حافظه، حافظه ذهن است به گونهای که از بدو تولد تا انتهای حیات آدمی به همراه اوست و با ثبت لحظه به لحظه وقایع، میتواند لوح فشرده خوبی برای داوری در رابطه با اعمال، رفتار، کردار، افکار و نیت ها باشد. اگر ذهن مغرضانه به محتویات خودش نگاه نکند و نسبت به داشتههایش تعصب نداشته باشد، میتواند تمام زوایای درون خویش را به روشنی ببیند و در صدد رفع ایراد اتش برآید.
ذهن به عنوان یک پردازشگر مرکزی بسیار قدرتمند قابلیت خود ترمیمی را نیز دارد. اگر پردازشهای ذهن(تعقل) عملکردی صحیح داشته باشد، در مییابد که نتایج بعضی از دانستهها منفی بوده و آثار سویی را برای ارگانیسم در پی دارد، بنابراین سعی بر ممانعت از تجلی افکار اشتباه خواهد نمود که نتیجهاش جایگزینی دانستههای صحیح خواهد بود (جایگزینی زمانی حاصل میشود که درک حسی اشتباه به اوج خود برسد).
پس از آنکه بخش خود ترمیمی ذهن در اثر آگاهی بر قابلیتهای خودش فعال میشود در مییابد که چند دانه یا فکر اصلی غلط؛ عامل تمام جهل ها، خود فریبیها و تاریکی هاست:
۱_ تعبیر و تفسیر ذهنی
۲_ مقایسه
۳_ خشم و نفرت
۴_ ملامت
۵_ انتزاعی اندیشی
🔸 تعبیر و تفسیر ذهنی: ذهن عادت کرده به اینکه بر روی هر اتفاق واقعی برچسب ذهنی و فکری بچسباند، به طوری که بلافاصله پس از مشاهده رویدادی سریعا شروع به تعبیر و تفسیر میکند، تعبیر و تفسیری که خودش دوست دارد. تعبیر و تفسیری که خاص همان قالب حاکم بر ذهن است. این حرکت ذهن فرو رفتن در خیال را در پی خواهد داشت که هیچ ضرورتی هم بر آن وجود ندارد و اصلاً جزو وظایف ذهن نمیباشد. ذهن باید کیفیت گیرنده واقعیت ها را داشته باشد نه اینکه برچسب بر حقایق بزند و سپس در خود ثبت کند.
🔸 مقایسه: ذهن عادت کرده به اینکه همه چیز را با هم مقایسه کند، حتی محتویات خودش را(من) نیز با دیگران مقایسه میکند به طوری که کیفیت مقایسه گری ذهن جزو همیشگی حرکت ذهن شده و ضمن تشویش و ناآرام کردن خودش، عاملی شده برای خلق ازداد ذهنی، خوبی در مقابل بدی، حقارت در مقابل تشخص، با عرضه در مقابل بی عرضه، زرنگی در مقابل تنبلی و الی ماشاالله.
اول آن کس که کاین قیاسکها نمود
پیش انوار خدا ابلیس بود
گفت نار از خاک بیشک بهتر است
من ز نار و او ز خاک اکدر است
🔸 خشم و نفرت: تا زمانی که ذهن کیفیت مقایسه گری را دارد، خشم ورزیدن و نفرت داشتن نسبت به سایرین جزو همیشگی حرکت ذهن خواهد بود با این حربه که ذهن در راستای خود فریبیاش، با توسل به بعضی از نمایشات و فریب ها مانع از هویدا شدن خشم می گردد.
🔸 ملامت: به دلیل حاکمیت منهای مختلف و متضاد، ذهن به خواسته هر کدام از آنها عمل میکند من دیگر معترض خواهد شد و باید پاسخگوی من های مختلف نیز باشد، زیرا بالاخره منی پیدا خواهد شد که مخالف آن عمل باشد. یک ذهن ملامت آلود، کیفیت ملامت را همیشه خواهد داشت، مهم این نیست که فعلی را به خوبی انجام بدهد یا ندهد، در هر دو صورت چیزی را برای ملامت خویش پیدا خواهد کرد.
ذهن در حالت ملامت کردن خود تصور میکند ضربهها و خشم ها را بر اشتباه خود وارد میکند به منظور کسب ارادهای برای جبران خطایش، در حالی که کاری جز ناآرام کردن خودش نمیکند.
🔸 انتزاعی اندیشی: ذهن عادت کرده به اینکه مدام سرش را در توبره حافظه کند و از آن نشخوار کند، بدون اینکه نیاز واقعی برای ارگانیسم مطرح باشد. ذهن در طول شبانه روز به طور مستمر با نوسان در دو زمان ذهنی گذشته و آینده در صدد خلق فکر است و خود در این اندیشه سازی هایش حضور ندارد تنها نتایج این افکار خیالی اش را در شکل ملامت، افسردگی و کهنگی حس میکند و همین کیفیت اندیشه گری مداوم ذهن از فکری به فکر دیگر، دقیقاً اندیشی را از ذهن سلب میکند و انتزاعی اندیشی را جایگزین میکند.
امید سخاوت کارشناس مشاوره و راهنمایی
مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان