رابطه ممنوعه چهارم: مأموریت نجات

آیا فکر می‌کنید بیش از آنچه باید، دلتان برای همسرتان می‌سوزد؟

آیا احساس مسئولیت می‌کنید تا به همسرتان کمک کنید که زندگی‌اش را رو به راه کنید؟

آیا می‌ترسید که اگر همسرتان را ترک گویید از لحاظ روحی لطمه ببیند؟

اگر به هر یک از سوالات بالا پاسخ مثبت دادید، این امکان وجود دارد که«معتاد نجات دیگران» باشید و خود نیز ندانید. معتادان به نجات به دیگران نه از آن رو که با همسرشان تفاهم دارند،  بلکه به این دلیل است که احساس می‌کنند مجبورند به او کمک کنند، به روابط وارد شوند. شما کسی را پیدا می‌کنید که آسیب دیده،  شکننده است و یا او را دوست نداشته‌اید و سپس شدیداً احساس می‌کنید که باید به او محبت کنید و این کار را نیز می‌کنید. تشکر می‌کند و شما احساس بزرگی می‌کنید. نهایتاً چشمان خود را باز می‌کنید و خود را در رابطه‌ای می‌بینید که بیشتر به یک ماموریت نجات شباهت دارد تا رابطه‌ای سالم و متعادل. نکته‌ای که در رابطه با این نوع روابط وجود دارد، این است که معمولاً پس از آنکه به آنها وارد شدید، ترک گفتن شان به راستی مشکل است.

آیا در روابط خود، ماموریت نجات نامزد/همسرتان را به عهده دارید؟

این موضوع می‌تواند حقیقت داشته باشد اگر:

_ به کسی علاقمند هستید که مشکلات روحی، جسمانی و یا اقتصادی جدی دارد.

_ نامزد/همسرتان بارها احساس سردرگمی، ناتوانی، عجز و «قربانی بودن» می‌کند و شما او را دلداری می‌دهید، آرام می‌کنید و تشویق می‌کنید.

_ غالباً در قبال نامزد/همسرتان نقش والدی ایفا می‌کنید؛ نصیحت می‌کنید، هشدار می‌دهید، او را از مشکلات احتمالی بر حذر می‌دارید و هنگامی که نصیحت تان پذیرفته نمی‌شود و… احساس سرخوردگی می‌کنید.

_ نامزد/همسرتان به ندرت نقش یک سیستم حمایتی یا منبع قدرتی را در حق شما ایفا می‌کند و بیشتر این شمایید که در این نقش‌ ها ظاهر می‌شوید.

_ احساس می‌کنید که مجبورید با احتیاط و پاورچین پاورچین از دور و بر او حرکت کنید تا بدین وسیله از ناراحت کردن و رنجاندن او جلوگیری کرده باشید و در نتیجه از اینکه خواسته‌ هایتان را مطالبه کنید و یا با چیزهایی که شما را ناراحت می‌کند مقابله کنید، صرف نظر می‌کنید.

_ رفتارهایی از نامزد/همسر خود را تحمل و یا توجیه می‌کنید که هرگز به طور معمول، نظیر این رفتارها را از یک دوست یا کسی که برایتان کار می‌کند نمی‌ پذیرید.

_ وقتی که دوستان یا خانواده‌تان از شما می‌پرسند چرا با چنین کسی ارتباط دارید، احساس می‌کنید که از او بهانه جویی می‌کنند و فوراً در صدد حمایت از او بر می‌آید. گویی از کودکی بی‌دفاع حمایت می‌کنید.

_ احساس می‌کنید هیچکس آنگونه که شما او را درک کرده‌اید و دوست می‌دارید، وی را درک نکرده است و دوست نمی‌دارد. بنابراین نمی‌توانید او را ترک کنید.

_ به طرزی پنهانی نگرانید که اگر او را ترک کنید، آیا او شخص دیگری را پیدا خواهد کرد، یا اینکه در تنهایی و مختومیت از عشق خواهد ماند همانطور که شما حدس می‌زنید.

اگر حتی با تعداد کمی از جملات فوق ارتباط برقرار کردید، پس مستعد«ماموریت‌های نجات روحی» هستید. این نوع از رابطه بی‌شباهت به رابطه ممنوعه نوع سوم نیست که در آن عاشق پتانسیل‌های نامزد یا همسر خود هستید. از آنجا که در اینجا نیز امیدوارید که همسرتان با گذشت زمان اصلاح شود و تغییر کند، همانند رابطه ممنوعه نوع سوم بسیار ساده و پاداش نهایی، همواره به بعد موکول می‌شود. به این معنا که واقعاً نمی‌دانید این تغییر چه وقت اتفاق خواهد افتاد. بنابراین تا آنجا ادامه می‌دهید تا سرانجام نتیجه و پاداش آن همه زحمات و کار سخت خود را ببینید!

همچنین بسیار مشکل می‌توانید به این نوع رابطه خاتمه دهید. از آنجا که به احتمال قوی احساس خواهید کرد با این کار نامزد و یا همسرتان را طرد کرده و از لحاظ روحی به طرز وحشتناکی به او آسیب زده‌اید، همان احساس گناهی که در ابتدا شما را به رابطه کشاند، می‌تواند شما را مدت‌ها پس از آنکه می‌دانید باید او را ترک کنید، در رابطه نگاه دارد.

چرا ممکن است به ماموریت نجات روحی بروید ؟

_ کار ناتمام باقیمانده از دوران کودکی‌ تان را کامل می‌کنید. ممکن است کار ناتمام روحی را که در کودکی انباشته‌ایم، بعداً در بزرگسالی مجدداً از سر بگیریم و آن را تکمیل کنیم. اما شما یک رابین هود روحی هستید و عادت دارید کسانی را پیدا کنید که به کمکتان احتیاج داشته باشند. ممکن است در واقع با این کار خود سعی در نجات مادر، پدر یا عضو دیگری از خانواده‌تان باشید. اگر در کودکی شاهد آن بودید که پدر، مادر تان یا خواهر و برادر تان نادیده گرفته می‌شدند یا کسی دوستشان نداشت یا برادر و خواهر تان نادیده گرفته می‌شدند یا کسی دوستشان نداشت و یا با آنها بدرفتاری می‌شد، در بزرگسالی همان فرد را همچون کسی می‌یابید که سخت به کمک احتیاج دارد و نهایت تلاش خود را می‌کنید تا عشق، حمایت و نیرویی را به او بدهید که هیچگاه نتوانسته‌ اید در کودکی به آن عضو خانواده‌تان بدهید.

_ نیاز دارید که احساس اهمیت و برتری کنید. وقتی کسی را بر می‌گزینید که از هم پاشیده است، این موضوع خود به خود شما را در موضع فرد برتر، عاقل و منسجم‌ تر قرار خواهد داد. شما با بازی کردن نقش قهرمان در رابطه، از رویارویی با کاستی‌ها، بی‌ کفایتی‌ها و احساس ضعف خود سر باز زنید.

_ نیاز دارید که بر دیگران کنترل داشته باشید. وقتی در رابطه‌ای هستید که دستور جلسه اصلی آن نجات همسرتان است، طبیعتاً نسبت به او در موضع قدرت قرار خواهید داشت. برخی اوقات از یاد می‌بریم که کمک کردن می‌تواند روشی بسیار کنترل گرانه از ارتباط باشد. کسانی که ماموریت نجات دیگران را به عهده دارند، غالباً ترحم را با عشق اشتباه می‌گیرند.

راه حل چیست؟

اگر گمان می‌کنید که مدام به کسی جذب می‌شوید که مشکلاتی بسیار بزرگ و جدی دارد، از خود بپرسید که آیا ترحم را با عشق اشتباه نگرفته‌اید؟ رمز موفقیت، کلمه احترام است. شما نه تنها باید به همسر خود عشق بورزید، بلکه لازم است نسبت به او احساس احترام داشته باشید و به او افتخار کنید. وقت صرف کنید تا نیازهای خود را به روشنی دریابید.

امید سخاوت کارشناس مشاوره و راهنمایی

مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان

مطالب مرتبط

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
Call Now Button