رضایت از زندگی یک مفهوم ذهنی و منحصر به فرد برای هر شخص است و به تفکرات و شناخت او از زندگیش بستگی دارد و مبتنی بر قضاوت فردی است. یعنی فرد بر اساس معیارهای شخصی خود کیفیت زندگی خود را میسنجد.
عوامل مختلفی که بر رضایت از زندگی تاثیر دارد عبارتند از :
روابط افراد خانواده با یکدیگر، مدیریت خانواده، بودجههای مالی، مسکن، امنیت، دوستان، امید، سختگیری، باورهای مذهبی، پیشرفت و موفقیت در تحصیل، روابط اجتماعی، خودباوری، عزت نفس، شغل، سلامت جسمانی و روانی، ویژگیهای شخصیتی، ازدواج، فرهنگ، حمایتهای محیطی و روابط اجتماعی.
در زمانهای قدیم با وجود اینکه امکانات ساده و محدود بود ولی میزان رضایتمندی از زندگی نسبت به امروز بیشتر بوده است. در صورتی که امروزه امکانات مادی و پیشرفت علم و تکنولوژی بیشتر شده ولی رضایت از زندگی کمتر است. در قدیم آسایش و امکانات رفاهی خیلی کمتر بود ولی آرامش وجود داشت. ولی امروزه آسایش، راحتی و امکانات رفاهی بسیار زیاد است ولی آرامش کم است. آرامش امری درونی است و آسایش امری بیرونی است. رضایت از زندگی احساس درونی است و امروزه علت بسیاری از ناکامیها نداشتن آرامش است و این مورد محصول عدم آگاهی انسان است.
عوامل مؤثر در رضایت از زندگی:
۱_ مقایسه نکردن خود با دیگران
۲_ چشم و هم چشمی نداشتن
۳_ بها ندادن بیش از حد به مادیات و پول و توجه به بیشتر به داشته ها و دارایی
۴_ راضی بودن به رضای خدا
۵_ شکرگذاری
۶_ تشکر و قدردانی از خود و دیگران
مارتین سلیگمن روانشناس آمریکایی در مورد رضایت از زندگی میگوید: هدفهای روانشناسی مثبت، باعث قدرتمند شدن انسان و اجتماعی شدن ارزشها شده است. او پیشنهاد میکند که زمینه های روانشناسی به تعادل بهتر ما با تمرکز بر گسترش شکوفایی مثبت نگری نیاز دارد و رضایت از زندگی یکی از قدرتمندی ها و اصل روانشناسی مثبت است که به سلامت شخصیت و سلامت روابط فردی و اجتماعی منجر میشود.
امید
امید عبارت است از سرور و نشاط قلب به خاطر انتظار آنچه محبوب انسان است به شرط آنکه به آن هدف برسد و سبب عقلانی داشته باشد.
یکی از نظریههای برخاسته از روانشناسی مثبت گرا، نظریه امید است. به نظر ریچارد اسنایدر که نظریه امید را مطرح کرد: افراد امیدوار به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکنند و از نظر روانی و فیزیکی سالمتر از افراد ناامید و کم امید هستند.
او معتقد است که سه عامل اصلی در امید موثرند :
۱_ اهداف: نگاه کردن به زندگی با دید هدفگرا.
۲_ مسیرها: یافتن روش های متفاوت برای رسیدن به آن اهداف.
۳_ عاملیت: باور به اینکه می توانید تغییر ایجاد کنید و به این اهداف برسید.
اسنایدر افراد امیدوار را کسانی میداند که میتوانند اهداف روشنی را تعریف کنند و چندین مسیر مفید و موثر را برای رسیدن به اهداف تصور کنند و حتی وقتی که موانعی سر راهشان قرار دارد در راهشان ثبات داشته باشند.
امید در انسان انرژی ایجاد میکند و این انرژی او را به حرکت در میآورد. پس شایسته است که انسانها به جای انرژیهای منفی مانند بدگویی و انتقاد از یکدیگر و واگویی های منفی نسبت به خود، عمق وجودشان را سرشار از امید سازند. انسان امیدوار کوهها را میشکافد، عمق اقیانوس ها را در مینوردد، به کرات و آسمانها پرواز میکند بر زلزله و آتش فائق میشود و بر فقر و بیماری غلبه میکند.
ارزشمندی یک ملت به داشتن منابع و ذخایر زیرزمینی نیست، زیرا وقتی انسانی امید نداشته باشد به سراغ معادن نرفته و به استخراج نخواهد پرداخت. بلکه در درجه اول باید، فرهنگ جامعه، مدرسه و خانه روح امید را در دل جوانان و انسانها زنده سازد. در این صورت انسانها به استخراج معادن وجودی خود پرداخته، تجهیزات فکری به سراغ طبیعت رفته و همه جهان را به تسخیر خود در میآورد و از همه امکانات طبیعت برای زندگی بهتر استفاده میکند.
وحشی بافقی شاعر ایرانی درباره ی امید می گوید:
به راه این امید پیچ در پیچ
مرا لطف تو میباید دگر هیچ
اگر لطف تو، نبود پرتوانداز
کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز
چو در هر کُنج، صد گنجینه داری
نمیخواهم که نومیدم گذاری
شادی
شادی یا خوشحالی یک حالت روانی است که در آن فرد احساس عشق، لذت و خوشبختی میکند. شادی محصول برآورده شدن نیازهای انسان است. به عبارت دیگر وقتی یکی از نیازهای انسان برآورده میشود، شاد و خوشحال میشود.
طبق نظریه آبراهام مازلو : انسان نیازهای فیزیولوژیکی دارد و بعد از آن امنیت و احترام میطلبد. نتیجه میگیریم که بعد از برطرف شدن هر نیازی مثل تشنگی، گرسنگی، داشتن امنیت، کسب محبت و مهربانی، داشتن احترام و عزت نفس، رسیدن به علم و دانش، زیبایی و در نهایت خود شکوفایی انسان به شادی و شعف میرسد. شادی به زندگی معنا میبخشد و موجب نشاط و سلامتی و افزایش توانایی انسان میشود. انسان شاد میتواند قلههای موفقیت را سریعتر طی کند. دنیای بدون غم ، بدون خشم و جنگ و سرشار از مهر شادی آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد. آرزویی که مقدمه غلبه بر تمام ناکامی هاست، شادی این معجزه درونی گره گشای بسیاری از رنجها است.
افلاطون شادی را حالت تعادل میان سه عنصر استدلال، هیجان و امیال میداند. در تحلیل مفهوم شادی، روانشناسان به دو مولفه شناختی و هیجانی اشاره میکنند. مولفه شناختی بیشتر بر رضایت از زندگی و مولفه هیجانی بیشتر بر حالتهایی مثل خندیدن، شوخ طبعی و نیز تعادل میان هیجانهای مثبت و منفی دلالت دارد.
در علم روانشناسی انسانگرا و مثبت گرا یکی از مؤلفه های تعیین کننده شادی، مذهب و معنویت است.
مازلو در نظریهاش به خود شکوفایی اشاره میکند که نهایت آن رسیدن به شادی است. مارتین سلیگمن شادی را حق مسلم و طبیعی هر انسان میداند و معتقد است برای رسیدن به آن باید برنامهریزی و تلاش کرد. او شادی واقعی را قابل حصول و دستیابی میداند و شادی را در سه بعد قرار داده یعنی در قالب رضایت و بهزیستی ، حال یعنی خوشی و لذت بردن و شادمانی و آینده یعنی امید ، خوشبینی و ایمان میداند.
امید سخاوت کارشناس مشاوره و راهنمایی
مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان