طلاق و جدایی

تاریخچه طلاق

طلاق در بسیاری از سرزمین‌های باستانی از جمله میانرودان، یونان ، ایران،  مصر و چین وجود داشته است. کنستانتین محدودیت‌های بسیاری برای طلاق ایجاد کرد و در قرن دهم میلادی کلیسای مسیحی آن را ممنوع دانست. هنری هشتم برای نخستین بار از مجلس کلیسای انگلیس خواست که ازدواج او را فسخ نماید. در ریشه یابی قانون طلاق گفته شده است که قانون حمورابی قدیمی‌ترین قانون‌ها در باب طلاق را دارد. در قوانین حمورابی حدود ۸۱۱ سال قبل از میلاد مسیح، زن جزو املاک مرد به حساب می‌آمد و مرد می‌توانست همسر خود را بدون هیچ دلیل موجهی طلاق دهد. نخستین قوانین رومی نیز مرد را مجاز می‌دانست که به هر دلیل رابطه زوجیت را بگسلد. با ظهور مسیحیت قوانین رومی تا حدود زیادی تعدیل شد،  به طوری که تا نیمه دوم قرن چهارم میلادی طلاق با توافق طرفین امکان‌پذیر گردید. از آنجا که در سال‌های اخیر با ورود فرهنگ‌ های مختلف و سردرگمی پذیرندگان و عدم جامعه پذیری مناسب آنها، خانواده با مشکلات عدیده‌ ای روبرو گشته و دچار آسیب‌های جدی گردیده است.

تحولات اجتماعی دهه‌های گذشته در سطح جهانی، نظام‌های خانواده را با تغییرات،  چالش‌ها، مسائل و نیازهای جدید و متنوعی مواجه کرده و طی همین مدت خانواده به شکل فزاینده به علل و عوامل متعدد و پیچیده‌ای در معرض تهدید قرار گرفته است. وقتی کارکردهای خانواده بیدگول از قبیل کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی یکی پس از دیگری آسیب می‌بیند، اعضای آن به تدریج احساس رضایتمندی خود را از دست می‌دهند. کاهش تدریجی رضایتمندی اعضای خانواده، ابتدا موجب گسستگی روانی و سپس گسستگی اجتماعی و در نهایت واقعه حقوقی شود که این گسستگی طلاق نامیده می‌شود. یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی طلاق است؛ از طرف دیگر ریشه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی را به نوعی باید در ارتباط تنگاتنگ با عدم کارکرد درست نهاد خانواده دانست. خانواده بستر تمام شئونات اجتماعی و خاستگاه افرادی است که باید با جسم و اندیشه سالم و پویا، چرخه حیات جامعه را به گردش درآورد. خانواده نخستین نهادی است که برای پاسخگویی به نیازهای فطری بشر، به ویژه نیاز به زندگی اجتماعی شکل گرفته است و نزدیک‌ترین و عمیق‌ترین تعامل بشر در بستر خانواده تحقق می‌یابد؛ به گونه ای که هیچ یک از انسان‌ها خود را بی‌نیاز از عضویت در این نهاد اولیه ندانسته و همواره تلاش کرده‌اند تا به طرق مختلف، برای تحکیم پایه‌های این مجموعه انسانی، راهکارهای مناسب و علمی ارائه کنند،  اما امروزه خانواده ایرانی با چالش‌هایی روبروست؛ از جمله تغییر نقش و جایگاه زنان، کاهش میزان ازدواج، افزایش میزان طلاق، تغییر نگاه به نقش همسر، تغییر مرکزیت تصمیم گیری در خانواده و غیره که به مجموعه‌ای از مسائل پیچیده انجامیده و سرمایه اجتماعی خانواده‌ها را تحت شعاع خود قرار داده است. تغییرات خانواده در جامعه ایران به دلیل نفوذ پیامدهای منفی مدرنیته، نگرانی‌هایی را برای کارشناسان در این حوزه به وجود آورده است. مهم‌ترین دلیل این وضعیت، تحولات و دگرگونی‌ هایی است که به مرور زمان،  در تمامی ابعاد و زوایای ساختی کارکردی خانواده و بالاخص در سرمایه اجتماعی خانواده ایرانی ایجاد گردیده است. تردید دامنه از هم پاشی نهاد خانواده و مسئله طلاق می‌تواند به گسترش آسیب‌های اجتماعی منجر شود.

در دانشنامه بین المللی (۲۰۰۲) طلاق، انحلال قانونی پیوند ازدواج تعریف شده است. طبق این تعریف، از میان کلیه مشکلات اجتماعی هیچ یک به اندازه طلاق آثار بلند مدت ندارد. همچنین در میان همه مشکلات اجتماعی که پژوهشگران اجتماعی با آن مواجه می‌شوند، دشوارترین موضوع در زمینه حل علل و پیامدها، طلاق است. بر اساس تعریف دانشنامه، طلاق، پس از یک دوره اختلال یا بی سازمانی در روابط زناشویی واقع می‌شود.

طلاق از مهمترین پدیده‌های حیات انسان تلقی می‌شود. این پدیده دارای اضلاعی به تعداد تمام جوانب و ابعاد جامعه انسانی است. نخست طلاق یک پدیده روانی ست ، زیرا به تعادل روانی نه تنها دو انسان، بلکه فرزندان، دوستان، بستگان و نزدیکان آنها اثر می‌گذارد. ثانیاً طلاق پدیده‌ای اقتصادی است؛ این معنا که هم می‌تواند «خانواده» را به عنوان یک واحد اقتصادی بر پای دارد و هم به این معنا که یک عامل اقتصادی مانند «مقدار درآمد خانواده» و به طور کلی، «فقر» موجب از هم گسیختگی خانواده می‌شود. گذشته از این طلاق پدیده‌ای ست موثر بر تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه؛ زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می‌کند، چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می‌پاشد و از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد چون موجب می‌شود فرزندانی محروم از نعمت‌های خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندی یک جامعه اند. چهارم آنکه طلاق یک پدیده فرهنگی است و از دیدگاهی دیگر یک پدیده ارتباطی؛ بدین سان در جامعه‌ای که فاقد ارتباطات سالم، درست و طبیعی است. پیوند زناشویی نیز استثنا نیست. پس توجه به طلاق نه تنها از دیدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است، بلکه از دیدگاه جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتی جمعیت قابل اعتنا ست. همانطور که می‌دانیم در متون مختلف دین مبین اسلام ذکر شده است که زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده‌اند. پیوند آنها که همانا ازدواج است، دارای فواید مختلف جسمی، روانی، تکاملی، اجتماعی و غیره است تا آنجا که در احادیث با نیمی از دین برابر شمرده شده و پس از آنکه پیوند زوجین طبق آیین و قراردادهای رسمی و عرفی برقرار می‌شود، اگر طرفین نتوانند به دلایل گوناگون شخصیتی، محیطی و اجتماعی با یکدیگر زندگی کنند، به ناچار باید طبق مقررات و ضوابطی از هم جدا شوند و این حق را دارند که شاید دوباره تصمیم بگیرند تا جفت مناسب و در خور خویش را بیابند. افزایش میزان طلاق بعد جهانی داشته و علاوه بر جوامع غربی، در سایر جوامع نیز از گستره و شتابی چشمگیر برخوردار بوده است؛ گرچه گاهی به علت تفاوت‌های میان فرهنگی، این تغییرات با شدت و ضعف همراه بوده است. در جامعه ایران، از دیرباز تشکیل، پایداری و استحکام خانواده به لحاظ اجتماعی و مذهبی همواره مورد تشویق و تایید بوده و در فرهنگ ایرانیان، بی‌ثباتی کانون خانواده مقبولیت فرهنگی چندانی نداشته است.

با وجود اینکه ماهیت طلاق عموما به عنوان یک پدیده ی اجتماعی مطرح می شود، می توان گفت طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن در دهد. همچنین در بیان ماهیت روان شناختی طلاق می توان از نظریه ی اریکسون بهره جست. اریکسون یکی از روانشناسان رشد نگر بود. وی، دوره ی ۲۰ تا ۴۰ سالگی را دوره ی صمیمیت در برابر انزوا می نامد. تعارض روانی مهم اوایل بزرگسالی صمیمیت در برابر انزوا است. صمیمیت مسئله ی مهم اوایل بزرگسالی است و رضایت زناشویی یکی از مقوله هایی است که با میزان طلاق رابطه مستقیم دارد؛ افرادی که از زندگی زناشویی رضایت دارند، کمتر احتمال دارد که از همسران خود جدا شوند و عکس این قضیه نیز صادق است. چالش در روابط زناشویی می تواند زمینه را برای درگیری شدید، سلطه گری، سلطه پذیری و خشونت هیجانی و جسمانی آماده کند. تامین امنیت عاطفی و روانی زنان در خانواده از عوامل مهم ثبات و پایداری خانواده محسوب می شود و عدم امنیت عاطفی آن ها می تواند منشأ بسیاری از مشکلات مانند دل زدگی زناشویی و آسیب در روابط عاطفی باشد که این عوامل به ویژه در طلاق عاطفی تاثیرگذار هستند.

امید سخاوت کارشناس مشاوره و راهنمایی

مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان

مطالب مرتبط

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
Call Now Button