قانون و قواعد در خانواده چگونه است؟

خانواده نظامی مبتنی بر دانش فرمانش و لذا با قاعده است. تعامل اعضای خانواده معمولاً از الگوهای سازمان یافته و جا افتاده ای تبعیت می کند که بر ساخت خانوادگی مبتنی است؛ این الگوها هر شخص را قادر می سازند تا یاد بگیرد که در تبادلهای خانوادگی چه چیزی برای او و دیگران مجاز یا مورد انتظار است. این قواعد معمولاً ناگفته، کارکرد واحد خانواده را در قالب یک واحد مشخص و تنظیم می کنند و به ثبات کارکرد و به ویژه عملکرد مطلوب آن کمک می رسانند. آنها مبنای رشد و تحول سنتهای خانوادگی هستند و انتظارات هر عضو از سایر اعضا را به میزان زیادی تعیین می نمایند. لذا، قواعد خانواده بیانگر ارزشهای آن خانواده است، نقشهای خانواده را با این ارزشها هماهنگ می سازد، و در همان حال، برای روابط درون نظام خانوادگی نظم و وابستگی به ارمغان می آورد.

این موضوع که تعامل خانوادگی از الگوها_ یا قواعد_ معینی تبعیت می کنند، نخستین بار توسط دان جکسون، یکی از طلایه داران خانواده درمانی، مطرح شد. او ملاحظه نمود که زوجین در هنگام ازدواج با چندین چالش مواجه می شوند، مثل کسب درآمد، خانه داری، مراودات اجتماعی، وظایف مادر و پدری، و عشق ورزی. آنهادر همان اوایل ارتباطشان به تبادل نظر راجع به یکدیگر می پردازند، و همچنین انتظارات خود را از رابطه مزبور بیان می دارند. به نظر جکسون آنهاحقوق و وظایف هر یک از طرفین را کم و بیش مشخص می سازند: ((برای آنکه بتوانی منطقی، عملی، و واقع بین باشی، میتوانی به من تکیه کنی)) ، ((در عوض، تو هم برای آنکه فردی با احساس، حساس، و اجتماعی باشی، می توانی روی من حساب کنی)). این قبیل تکالیف غالبا بازتابی از نقشهای جنسی مرتبط با فرهنگ به شمار می آیند_ که در این مورد خاص، به ترتیب نقشهای مردانه و زنانه هستند_ اما گونه گونی فراوانی در آن به چشم می خورد. اگر این قواعد برای طرفین مناسب باشند و آنقدر خشک وضع نشده باشند که نتوان بر اساس تجارب مشترک آتی خویش آنها را اصلاح کرد، زوجین کار تقسیم وظایف را آغاز خواهند نمود. این تقسیم کار به قصد کمک برای دستیابی به نوعی زندگی است که مایل اند در آینده به آن برسند.

قواعد خانوادگی نحوه طرح بندی رفتار آدمیان را تعیین می کنند؛ لذا به نظر جکسون، این قواعد به اصول حاکم بر زندگی خانوادگی مبدل می شوند و خطوط راهنمای الگوهای تعاملی آتی را فراهم می آورند. همچنین در اشاره به زوج‌های جوان، برای توصیف روابطی که قواعد خوش ساختی دارند و ر طبق آن هر عضوی چیزی ارایه و دریافت می کند، از مفهوم بده بستان زناشویی استفاده می کند. تعامل های خانوادگی به صورت یک زنجیره رفتاری تکراری است؛ یعنی، اعضای خانواده در هنگام برخورد با سایر اعضا، به جای استفاده از گستره کامل رفتارهای میسر و قابل دسترس، به قواعد یا الگوهای حشوی خاصی متوسل می شوند. اگر قواعد این اشخاص را بشناسیم، در خواهیم یافت که هر خانواده روابط درونی خویش را چگونه تعریف می کند. جکسون اظهار داشته است که زنجیره ی تعامل اعضای خانواده توسط همین قواعد تعیین می شود نه نیازها، سایقها، یا صفات شخصیتی هر فرد.

برای ایجاد و تداوم روابط خانوادگی فرمول‌هایی وجود دارد‌. برای نمونه، در یک گروه خانوادگی قواعد توصیفی می تواند حاوی امتیازات و وظایف شخصی باشد که بر اساس، سن، جنسیت، یا نسل بنا نهاده شده اند. برخی را می توان نادیده گرفت، اما برخی دیگر ضروری هستند. امکان دارد  خانواده های خشک و انعطاف ناپذیر قواعد بسیار فراوانی داشته باشند، حال آنکه خانواده های در هم ریخته و نابسامان قواعد بسیار اندکی دارند. ساخت خانواده هر چه باشد، تمامی اعضا قواعد نظارتی را یاد می گیرند. این قواعد نظارتی معمولاً نوعی رهنمود خانوادگی ناگفته هستند که اصول تفسیر قواعد و همچنین قواعد خانوادگی مربوط به تغییر قوانین را فراهم می سازند.

برخی از قواعد تجویزی یا دستوری به صورت آشکار و عینی بیان می شوند (مثلاً، بچه ها توی حرف بزرگترها نمی پرند) ، (بچه ها لباس های خودشان را به چوب رختی آویزان می کنند) ، (این والدین هستند که وقت خوابیدن را مشخص می کنند) ، (مادر تصمیم میگیرد چه وقتی لباس نو خریده شود) ،(پدر برنامه های تلویزیونی جمعه شب را انتخاب می کند) ، (بلند کردن وسایل سنگین کار مردهاست) ، (خواهر در چیدن میز غذا کمک می کند و برادر به پدر کمک می کند تا ظرفهای غذا را بشویند) ، (بچه های کوچکتر زودتر از بچه های بزرگتر به بستر خود می روند) ، (فرزندان بزرگتر پول تو جیبی بیشتری می گیرند).

با وجود این، بسیاری از قواعد خانوادگی به شکل ناگفته و پنهان هستند؛ یعنی، تمامی اعضای خانواده با دیدن الگوهای تکراری موجود در روابطی که در خانه مشاهده کرده اند، قواعد مزبور را استنباط نموده اند. برای مثال، (بهترین کار این است که بعد از شام از مامان تقاضای پول کرد، یعنی، وقتی که او سر حال است) ؛ (اول کارنامه را به پدر نشان بده، چونکه مامان بیشتر از بابا عصبانی می شود) ؛ (بچه ی نق نقویی نباش) ؛ (اگر عینک را گم کردی، تا جایی که امکان دارد قضیه را مخفی کن، چونکه هر دوی آنها خشمگین می شوند) ؛ (صبح روز جمعه دور و بر اتاق آنها پرسه نزن، آنها دوست دارند تنها باشند). این قواعد از سوی کودکان آموخته و حفظ می شوند.

والدین هم بر اساس قواعد نهایی خاص خود رفتار می کنند: (دخترها در آشپزخانه کمک می کنند، اما درست نیست از پسر چنین تقاضایی کرد) ، (پسرها می توانند دیرتر از دخترها به خانه باز گردند) ، (بچه ها هر چه در دلشان می خواهد می‌توانند با هم دعوا کنند، ولی ما را قاطی موضوع نکنند) ، (از لحاظ پول می توان به دخترمان اعتماد کرد، اما انگار جیب پسرمان سوراخ شده است). گاهی اوقات قاعده ی خانوادگی ناگفته، اما دانسته، از سوی تمامی اعضای آن است که اخذ تصمیم با والدین خواهد بود، و از آنجا به فرزندان ابلاغ می شود؛ و در سایر موارد، اعضای خانواده یاد میگیرند که همگی می توانند عقاید شخصی خویش را آزادانه ابراز دارند. در خانواده های برخوردار از کارکرد سالم، قواعد به حفظ نظم و ثبات کمک می نمایند، لیکن در صورت تغییر شرایط اجازه ی تغییر رفتار را می دهند.

مهدیه رادپور روانشناس و مشاور خانواده

مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان

مطالب مرتبط

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
Call Now Button