مرزبندی ها در خانواده چگونه است؟

هر خانواده نیز به طور عام حاوی تعدادی خرده نظام همزیست است. جفت زن و شوهر یک خرده نظام را می سازند و همین طور جفت‌های مادر و فرزند، و فرزند با فرزند، در نظام خانوادگی، خرده نظام ها می توانند بر اساس نسل (مادر و پدر)، جنسیت (مادر و دختر)، علایق (فعالیتهای هوشی)، یا کارکرد (مراقبتی که والدین عهده دار آن هستند) شکل بگیرند. در هر یک از این خرده نظام ها، سطوح متفاوتی از قدرت اعمال می گردد، مهارتهای متفاوتی آموخته می شود، و مسئولیتهای مجزایی وضع می گردد. برای مثال، بزرگترین فرزند ممکن است در خرده نظام همشیرها قدرت داشته باشد، اما وقتی با والدین خویش در تعامل قرار دارد باید قدرت را واگذار کند.

از آنجایی که هریک از اعضای خانواده می تواند به طور همزمان به چندین خرده نظام تعلق داشته باشد، در ارتباط های تکمیلی متفاوتی با سایر اعضا درگیر خواهد شد. به عنوان نمونه، زن می تواند به طور همزمان همسر، مادر، دختر، خواهر کوچکتر، خواهر بزرگتر، خواهر زاده یا برادرزاده، نوه و جز اینها باشد. وی در هر خرده نظامی که قرار دارد، نقش متفاوتی ایفا می کند و  می توان انتظار داشت که در الگوهای تبادلی متفاوتی مشارکت داشته باشند. این مورد را در نظر بگیرید: در حالی که او به خواهر کوچکترش درباره شغل خاصی پند و اندرز می دهد، همسرش به وی اظهار می دارد که مکالمه را تمام کرده و برای تدارک شام عجله کند. او باید تصمیم بگیرد که با این درخواست شوهر چگونه برخورد کند. چند لحظه بعد، وی یادش می آید که نباید از این موضوع دلخور شود که فرزندان از خوردن شامی که درست کرده است، امتناع کنند. وقتی هم که مادرش ( میهمان )  در خصوص نحوهٔ چیدن میز شام به او اندرز می دهد، وی پاسخ های مؤدبانه ای در برابر مادر ابراز می دارد.

دیرپاترین خرده نظامها عبارتند از : خرده نظام‌های مربوط به همسران ، والدین ، و همشیرها ( مینوچین، راسمن، و بیکر، ۱۹۷۸) . جفت زن و شوهر یک خرده نظام اساسی به شمار می آید؛  هرگونه بدکاری در این خرده نظام به سراسر خانواده تسری خواهد یافت؛ مثلاً، کودکان بلا گردان می شوند یا آنکه در خلال دوره های تعارض، با یکی از والدین علیه والد دیگر همدست         می گردند. خرده نظام همسران با فراهم ساختن سر مشقی از تعامل زناشویی، موضوع صمیمیت زن و مرد و تعهدات آنان نسبت به یکدیگر را به کودک آموزش می دهد. کارایی روابط موجود بین تمامی اعضای خانواده تحت تأثیر این موارد قرار دارد: زن و شوهر چگونه با نیازهای طرف مقابل منطبق می شوند، برس اختلافها به توافق می رسند، با هم تصمیم می گیرند، تعارض‌ها را حل می کنند، نیاز های جنسی و وابستگی طرف مقابل را ارضا می نمایند، با هم برای آینده نقشه می کشند و جز اینها. خرده نظام کارآمد و با کفایت زناشویی، یعنی، خرده نظامی که زوجین برای تحقق و کمال روابطشان در آن تلاش می‌کنند، برای همسران فرصت آن را فراهم می سازد تا صمیمیت، حمایت، رشد متقابل، و امکان رشد شخصی را تجربه کنند.

خرده نظام‌ والدین ( که می تواند شامل پدربزرگ و مادربزرگ یا فرزندان بزرگتری شود که موقتا در نقش والد انجام وظیفه می کنند ) با این مسئولیت اصلی سر و کار دارد که فرزند پروری، مهرورزی، راهنمایی، اعمال محدودیت ها، و انضباط را در حد مناسب و درست اجرا کند. فرزندان، از طریق تعامل با والدین، یاد میگیرند با مظاهر قدرت، یعنی افراد برخوردار از قدرت بیشتر، رابطه داشته و در عین حال، قابلیت خویش را برای تصمیم گیری و خودگردانی تحکیم بخشند. مشکلات موجود در این خرده نظام_ مثلاً، تعارضات بین نسلی شدید و توأم با طغیانگری، وجود نشانه های بیماری در کودک، یا فرار از خانه_ غالبا بازتابی است از نااستواری و درهم ریختگی زیر بنایی خانواده.

مجموعه همشیرها معرف نخستین گروه همسالان برای کودک است. کودک از طریق مشارکت در این خرده نظام، الگوهای تقسیم وظایف، همکاری، رقابت، حمایت متقابل و_ بعدها_ دلبستگی به دوستان را در خود پرورش می دهد. مهارتهای بین فردی بی که در اینجا پرورش داده می شوند، بعد ها به مدرسه یا روابط موجود در محیط های کاری کشیده خواهند شد. تأثیر این خرده نظام بر کار کرد کلی خانواده تا حدود زیادی وابسته به میزان کارایی تمامی خرده نظام‌های خانوادگی است. خرده نظام های همسران، والدین، و همشیرها ارتباط پویایی با یکدیگر دارند، و هر یک به طور همزمان از دیگری تأثیر گرفته و آن را تحت تأثیر قرار می دهد. در مجموع، ساختار  خانواده را روابطی تعریف می کند که در درون هر خرده نظام و ما بین خرده نظامها در جریان است.

سایر خرده نظام‌هایی هم که نسبت به موارد بالا از دوام بسیار کمتری برخورد دارند، در تمامی خانواده ها به چشم می خورند. ائتلافهای پدر با دختر، مادر با پسر، پدر با بزرگترین فرزند، و مادر با کوچکترین فرزند از جمله پیوندهای موقتی به شمار می آیند و در خانواده ها امر رایج و متداولی هستند. لیکن، دوام طولانی این خرده نظام ها به ویژه اگر پیوند مزبور تأثیر منفی بر کارکرد خانواده داشته باشد، می تواند بیانگر مشکلات درونی خرده نظام همسران باشد و خانواده درمانگر را متوجه این موضوع می کند که نظام خانواده به طور بالقوه در حالت بی ثباتی قرار دارد.

مرزبندی نوعی حد فاصل نامریی یا نامشهود است که فرد، خرده نظام، یا کل نظام را از محیط اطراف آن مجزا می سازد. مرزبندی ها کمک می کنند تا خود پیروی و استقلال فردی اعضای متعلق به هر خرده نظام مشخص شود، و علاوه بر آن، موجب تفکیک خرده نظام ها از یکدیگر می شود. در نظام خانواده، مرزبندی‌ها موجب ترسیم حدود و حفاظت از وحدت نظام می شوند، تعیین می کنند چه کسی خودی و چه کسی غیر خودی است. مرزبندی خانواده می تواند مثل دروازه بان عمل کند و جریان اطلاعات ورودی و خروجی نظام را اداره نماید (مهم نیست که والدین دوست تو به او اجازه ی .….را می دهند یا نه؛ ما این کار را نخواهیم کرد) ؛ (هر چه در خانه می شنوی، انتظار داریم پیش خودت باقی بماند و با دوستانت راجع به آنها صحبت نکنی).

این تقسیم بندی ها باید به قدر کافی و بخوبی تعریف شده باشند تا اعضای خانواده بتوانند تکالیف خویش را بدون مداخلات و مزاحمت های بی جا اجرا کنند، و در همان حال، آن قدر باز باشند که امکان تماس اعضای هر خرده نظام با یکدیگر و سایر خرده نظام ها را میسر سازند. بنابراین، مرزبندی ها حافظ خودمختاری هر خرده نظام به شمار می آیند و در عین حال، وابستگی متقابل تمامی خرده نظام های خانوادگی را محفوظ نگه می دارند.

به عنوان مثال، وقتی مادری به پسر ۱۵ ساله ی خویش، که میان سه فرزند بزرگترین آنها به شمار می آید، اظهار می دارد: ((تصمیم گیری راجع به اینکه آیا خواهران آنقدر بزرگ شده اند که این برنامه ی تلویزیونی را ببینند، کار تو نیست. پدرت و من در این باره تصمیم خواهیم گرفت))، برای وی مرزهای خرده نظام والدین را تعریف و مشخص می سازد. با این همه، گاهی موقتا مرزها را به گونه ای تعریف می کند که بزرگترین فرزند خانواده نیز شامل خرده نظام والدین می شود؛ مثلاً ، ((از همه ی بچه ها می خواهم که وقتی من و پدرتان فردا غروب خانه نیستیم، به حرف برادر بزرگتان گوش کنید)). یا ممکن است از پدر بزرگ یا مادر بزرگ بخواهد که به مدت فقط یک شب به خرده نظام والدین ملحق شوند و از آنها تقاضا کند که نحوه ی همکاری کودکان را وارسی، یا به بزرگترین فرزند نصیحت کنند که در مواقع اضطراری چه کارهایی باید انجام دهد. 

در کارایی کارد خانواده، صراحت و روشنی مرزبندی خرده نظامها به مراتب مهمتر از ترکیب خرده نظام‌های خانوادگی هستند. با اینکه خرده نظام والد_فرزندی می تواند آن قدر انعطاف پذیر باشد که وقتی هر دو والد در دسترس نیستند، بزرگترین فرزند یا مادر بزرگ را به خدمت فرا بخواند، اما دایره ی قدرت و مسئولیت همچنان می بایست محفوظ و پا برجا باقی بماند. مادر بزرگی که در کار دختر خویش راجع به اداره ی فرزندان چنان دخالت می کند که ارزش خرده نظام والد_ فرزندی (و شاید خرده نظام همسران) را کاهش می دهد، به خاطر این مزاحمت و عبور از مرزبندی های خانوادگی، در واقع، از حد مسئولیتهای خویش فراتر رفته است.

مهدیه رادپور کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده

مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان

مطالب مرتبط

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
Call Now Button