نوجوانی و بحران هویت

افراد در دوره نوجوانی اغلب سوالاتی درباره هویت خود در ذهن مطرح می‌کنند و بعد در جستجوی یافتن پاسخ‌های مناسب و منطقی هستند. این موضوع ذهن نوجوان را به خود مشغول می‌دارد به طوری که علما، شعرا و نویسندگان، اشعار و داستان‌ها و زندگی‌ نامه‌هایی نیز در این زمینه به نگارش درآورده اند. یکی از علت‌های ایجاد سوالاتی درباره هویت خود این است که نوجوان نمی‌داند کیست و چیست. نمی‌داند آیا درس بخواند یا نه، چطور و کجا درس بخواند و در یک کلمه هویت تحصیلی مشخصی برای خود ندارد. در زمینه‌های دیگر نیز چنین سوالاتی برای خود مطرح می‌کند،  مانند اینکه چگونه باید رفتار کنم؟ انگیزه چنین سوالاتی در این سن ناشی از تغییراتی است که در سن شناخت او به وجود می‌آید که کاری ضروری در راه کسب استقلال و شناخت هویت فردی خویش است و نوید دهنده بلوغ و شروع دوره بزرگسالی فرد است.

در چند دهه اخیر مسئله بحران هویت نوجوانان مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است که می‌توان گفت اولین بار اریکسون به این موضوع توجه کرده است. نوجوان برای اینکه احساس هویت داشته باشد باید تداومی را در طول زمان در خود مشاهده نماید. وی باید این یکپارچگی را در خود احساس کند. یعنی با توجه به قراین موجود، آنچه در آینده خواهد شد تداوم یافته همان چیزی است که در سال‌های طفولیت وی شکل گرفته است. نظر روانشناسان کشورمان نیز درباره تعریف بحران هویت چنین است:  هرگاه فرد در یافتن هویت خویش دچار تردید و عدم قاطعیت شود دچار بحران، سردرگمی،  بی‌ هدفی و یک نوع یأس و افسردگی می‌شود و در عین حال به یک تصور منفی از خود دچار می‌گردد که به بحران هویت معروف است. اریکسون می‌گوید:  هویتی را که نوجوان و جوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود، این است که او کیست؟ نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او کودک است یا بزرگسال؟ آیا او با وجود نژاد،  مذهب یا زمینه‌های عملی که دارد او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می‌دهد، احساس اعتماد به نفس دارد ؟

هویت عبارت از افتراق و تمیزی است که فرد بین خود و دیگران می‌گذارد،  هویت یک سازه و ساختار روانی و اجتماعی است. نوجوان برای ساخت هویت خود با دو مسئله روبروست. مسئله اول سازگاری با تغییرات بدنی، درونی و شناخت است و مسئله دوم نحوه برخورد با مجموعه‌ای از نظام‌های بیرونی و ارزشی است.

هویت به دو جزء هویت موفقیت و هویت شکست تقسیم می‌شود. هویت کودکان در آغاز هویت موفقیت است. هویت به طرق مختلفی شکل می‌گیرد. اساس شکل‌گیری هویت تلاش و فعالیتی است که فرد دنبال می‌کند. ارتباط با دیگران و ارزیابی از این روابط نیز به شکل گیری هویت کمک می‌کند. همچنین تصور فرد از وضع جسمانی در هویت او تاثیر می‌گذارد.

تصویر ذهنی نوجوان از بدن به تدریج به تصویر ذهنی از خود و تشکیل مفهوم خود می‌انجامد. این مفهوم همان من و مال من است که فرد در محاوره و گفتگو به کار می‌برد و شامل افکار و تصورات خود از خویشتن است. هر فرد برای تامین نیازهای خود نوعی از رفتار را موثر می‌یابد، این رفتار به صورت خصیصه و رفتار خاص در وی نمود پیدا می‌کند. خسیسه ها و رفتارهای ویژه شخصیت منحصر به فرد هر شخص را تشکیل می‌دهد و در نقش های مختلف بروز می‌کند. مفهوم خود شامل خصایص ویژه و نقش‌هایی می‌شود که فرد آنها را انجام می‌دهد و تصویر جامعی است که فرد از ویژگی‌ها و نقش‌های خود دارد.

در بحران هویت نوجوان شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی می‌شود و نمی‌تواند جنبه‌های مختلف شخصیت خود را هماهنگ کند. بحران هویت باعث اشکال سازگاری و اشکال در هویت اجتماعی و حرفه‌ای او می‌شود. تشخیص به موقع چنین حالت‌های بحرانی می‌تواند در شناخت مشکل نوجوانان و ارائه پیشنهادات برای کمک به آنها موثر باشد.

از نظر روانشناسی دوره نوجوانی و جوانی دورانیست که در آن بحران هویت،  بر سازمان‌های روانی فرد غالب می‌شود. بنابراین، نوجوان و جوانی که تشنه هویت خویش است به جستجوی ارزش‌های گوناگون و گاه متضاد می‌رود و آنها را ارزشیابی می‌کند و در پایان این دوره بحرانی، احساسی است هویت برای وی ایجاد می‌شود. هویت هر فرد برای،  هویت آرمانی و هویت مورد انتظار است.

هویت واقعی تصویری از خود است که نوجوانان از خویشتن واقعی خود دارند. این تصویر از خود نیز تصوری ست که عمدتاً به وسیله والدین و مربیان آنها جهت دهی می‌شود. بنابراین، هویت واقعی می‌تواند فرایند شخصیت پردازی دوران کودکی باشد که اختصاص به زمان گذشته دارد ولی نقش والدین و مربیان به همین سادگی به پایان نمی‌رسد بلکه چنین تلاشی برای آینده وی است که برای ساختن آن، هزینه و انرژی بسیار صرف شده است. این آینده را که به هویت می‌انجامد والدین و مربیان به نمایندگی از جامعه در معرض دید نوجوانان و جوان قرار می‌دهند،  که هویت مورد انتظار نام دارد. در هویت مورد انتظار، جامعه به نوجوانان و جوانان می‌گوید که از او چه می‌خواهد؟ وی چگونه باشد؟ چه نقش‌هایی را باید انجام دهد؟ چه نقش‌هایی را نباید انجام دهد؟ آنچه که باعث شکاف بین نسل جوان و نسل‌های قبلی می‌شود دقیقاً زاییده تضاد و یا حداقل نا هم‌خوانی بین هویت آرمانی و هویت مورد انتظار است. در اینجا نوجوان به عنوان یک انسان خود شخصاً به گونه ای فعال از نظر شناختی تصمیم می‌گیرد که دریچه‌های نفوذ پذیری در برابر این راه و روش را باز بگذارد و یا در برابر کدام یک نفوذ ناپذیری نشان دهد. حاصل این انعطاف و سختی های پویا، شکل گیری شخصیت نوجوان و جوان است.

می‌دانیم که نوجوان و جوان،  از نظر عاطفی، کودک یا بزرگسال نیست، موجودی است که در برزخ کودکی از دست رفته با بزرگسالی که نیامده، روبروست. او هنوز کودک دیروز است. او به علت عدم تمایز سنی بین دیدگاه خودش که خواهان ساختن و برنامه‌ریزی برای یک زندگیست و دیدگاه گروهی که در آن موقعیت قرار می‌گیرد و باید با آن نیز خو بگیرد قرار می‌گیرد و دگرگون می‌شود. به عبارت دیگر خود میان بینی خاص نوجوان را می‌توان نوعی اعتقاد به رستاخیز دانست و نظریه‌های او را که نوجوان بر اساس آنها جهان خارج را مجسم می‌کند بر فعالیت‌های اصطلاح گرایانه‌ای مبتنی شود.

نوجوان در فرایند تحول از مرحله‌ای می‌گذرد ، لذا در سر رویای آینده پیروز را می‌پروراند و ایجاد دگرگونی در جهان خارج را بر اساس فکر خود به صورت ذهنی ترسیم می‌کند، به عنوان یک عمل واقعی تغییر دهنده واقعیت فرض می‌کند. در این باره ژان پیاژه روانشناس بزرگ اظهار می‌دارد: هنگامی که ساخت‌های روانی فرد تغییر می‌کند و نوجوان به دلیل دستیابی به تفکر از زوایای مختلف به موضوع می‌نگرد.

هنگام بحران هویت نوجوان غالباً در موارد زیر دچار شک و تردید می‌شود. اهداف بلند مدت، انتخاب شغل برای آینده، الگوهای رفاقت و انتخاب، میل برای رقابت هدفمند، رفتار و تمایلات جنسی، تشخیص مذهبی، نظام ارزش‌های اخلاقی، تغییر گروهی و تعریف مجموعه ای از عناوین یاد شده بالا را در بر می گیرد.

مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان

مطالب مرتبط

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
Call Now Button