یک خانواده ی کار ساز چگونه تعادل و توازن را حفظ میکند؟

در نظریه ی خانواده، تعادل حیاتی به آن دسته از فرآیندهای تعاملی درونی، در حال جریان، حمایت کننده، و پویایی اشاره دارد که در داخل خانواده رخ می دهند و موجب اطمینان خاطر از تعادل روانی آن خانواده می شوند؛ یعنی هر گاه محیط به هم بریزد، اعضای خانواده تلاش می کنند مجدداً به یک محیط با ثبات دست یابند. خانواده، به صورت نظامی که در اثر خطا (یا افراط) تحریک شده است، معمولاً رفتارها را در یک محدوده ی باریک جای داده و دایره ی عمل آن را محدود می سازد؛ مثلاً، اجازه داده نمی شود که دعوای میان دو فرزند به حملات جسمی ختم شود. در چنین موقعیتی، یکی از والدین یک یا چند راهبرد را به کار می گیرد: یکی یا هر دو را سرزنش می کند، هردو را در آغوش می‌گیرد و آنها را تشویق می کند تا بحث را تمام کنند، پیوندها و مسئولیتهای خانوادگی را به آنها گوشزد می کند، هر دو یا یکی از آنها را تنبیه می نمایند، مثل داور عمل می کند، یا آن دو را از سر راه یکدیگر بر می دارد تا غایله بخوابد. راه حل انتخابی هرچه باشد، کوششی است برای بازگردانی نظام به تعادل قبلی خویش.

زوجین معمولاً وضعیت ارتباطی خویش را بازیابی می کنند و بدون آگاهی از کاری که می کنند، برای بازگردانی رابطه ی مزبور به حالت قبل، دروندادهای فراهم می آورند. در طی دوره ی نامزدی، ویژگی رفتاری بسیاری از زوج‌ها عبارت است از پیشروی های کاملاً متنوع و عاشقانه و حرکات افسونگر. لیکن در دراز مدت، بسیاری از این تمهیدات رفتاری از خزانه ی تعاملی آنها خارج می شوند. آنچه باقی می ماند، گستره ی رفتاری محدودتری است که به درد زوجین می خورد تا توازن خویش را لحظه به لحظه حفظ کنند. معمولاً، نوعی رمز خصوصی به وجود می آید و هر یک از طرفین یاد می گیرد به دیگری علامت دهد که تعادل به هم خورده است. امکان دارد این امر با استفاده از یک نگاه یا حرکت بیانگر صورت بگیرد، و مثلاً، به معنای آن است که ((من از آنچه الان گفتی رنجیده ام و از تو می خواهم به من اطمینان بدهی که منظوری نداشتی و هنوز دوستم داری)). چنین نشانه هایی دال بر آن هستند که توازن بر هم خورده است و برای بازگردانی رابطه به حالت متعادل قبلی باید گامهای تصحیح کننده ای اتخاذ شود.

یک مثالی را در نظر بگیرید، دستگاه حرارت خانگی مجهز به ترموستات است که اگر دمای خانه از سطح گرمای مورد نظر کمتر شود، باعث پاسخدهی در کوره می گردد. بیایید چنین تصور کنیم که دمای مطلوب به نظر صاحبخانه برابر با ۷۰ درجه ی فارنهایت است. وقتی دمای خانه زیر نقطه ی مزبور قرار دارد، این خبر به دستگاه پسخوراند داده می شود و باعث روشن کوره می گردد. وقتی دمای مطلوب حاصل گردید، این خبر جدید دوباره به صورت پسخوراند داده می شود و با نا فعال ساختن دستگاه، حالت کنونی را تغییر می دهد تا آنکه مجدداً برای گرم کردن خانه به فعال سازی دستگاه نیاز باشد. توازن مورد نظر به خاطر تمایل دستگاه به حفظ نوعی تعادل پویاست که حول و حوش یک نقطه ی استقرار (که به آن سمت و سو می گویند) می چرخد و همچنین گرایش دستگاه مزبور به اجرای آن چیزی است که متخصصان دانش فرمانش به آن ساز و کار فرمان یار می گویند، و هدفش بازگردانی تعادل در دوره های تهدید است.

ساز و کارهای تعادلی با فعال ساختن قواعدی که روابط اعضای خانواده را تعریف میکنیم، به حفظ ثبات آرایه ی کنونی اعضای خانواده کمک می کنند. لیکن، وقتی لازم است که خانواده ای قواعد خویش را تغییر یا اصلاح کند، چه اتفاقی می افتد؟ قواعد نظارتی یا فرا قاعده ها از لحاظ تغییر دادن الگوهای جا افتاده یا خو گرفته ی خانوادگی تا چه اندازه قابل انطباق یا انعطاف پذیری هستند؟ وقتی فرزندان بزرگ می شوند، غالبا به خانواده فشار می آورند تا روابط خویش را مجدداً تعریف و مشخص کنند. بسیاری از نوجوان‌های متعلق به طبقه ی متوسط انتظار دارند به آنها پول تو جیبی بدهند تا هرچه می خواهند بخرند، خودشان تصمیم بگیرند چه زمانی به بستر بروند، یا به موسیقی هایی گوش فرا دهند که در نظر دیگران گوشه اش است؛ شاید آنها بخواهند ماشین قرض کنند، در خانه ی دوستشان بخوابند، به علایقی بپردازند که معمولاً مورد علاقه ی خانواده نیست؛ امکان دارد با ارزشها، سنتها، و هنجارهای خانواده به چالش بپردازند، آنها اصرار دارند که با آنان به مساوات برخورد شود. تمامی این موارد، باعث عدم تعادل در نظام خانواده می شوند، و با احساس فقدان و احتمالاً احساس بیگانگی همراه خواهند بود تا آنکه سرانجام با سازمان بندی مجدد خانواده، تعادل برقرار شود.

در بسیاری از موارد، نظام خانواده مایل است که خود را در یک دامنه ی ترجیحی و آشنا نگه دارد. اگر تقاضای تغییر این دامنه بسیار بزرگ، ناگهانی، یا فراتر از آستانه ی تحمل نظام باشد، احتمالاً با پاسخهای انحراف ستیز مواجه خواهند شد. در خانواده های آسیب زا، حتی تقاضا برای ضروری ترین یا خفیف ترین تغییرات می تواند موجب افزایش انعطاف ناپذیری و مقاومت خانواده شود، چرا که خانواده سرسختانه تلاش می کند قواعد خانوادگی را حفظ نماید. وقتی نظام خانوادگی آن قدر انعطاف پذیر نیست که اجازه ی تغییر را در راستای انطباق با نیازهای تحولی و در حال تغییر اعضای خویش بدهد، ممکن است در یکی از اعضای خانواده نشانه های بیماری پدیدار شود.

مهدیه رادپور کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده

مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان

مطالب مرتبط

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
Call Now Button