همه ی ما مردان و زنان خود ساخته هستیم، ولی باید بدانیم که فقط انسانهای موفق از این ویژگی برخوردار هستند. ما به عنوان انسان عادتهایی داریم که برای تغییر عادتها به اراده احتیاج داریم همانند این است که برای دور نگه داشتن یک خرس خاکستری گرسنه از سبد پیک نیک یک دستمال سفره روی آن بگذارید! برای جنگیدن با خرس عادات بد به وسیله پر قدرت تری نیازمند هستید. وقتی در سخت کوشی برای هدف های خود با مشکل روبرو می شویم، معمولاً به این باور می رسیم که اراده لازم را نداریم. اینکه انتخاب کنید موفق باشید کافی نیست؛ مطلع باشید که چه عاملی شما را در انتخاب مثبت چیزهایی که لازم است داشته باشید پایدار و استوار می کند و چه چیزی شما را از عادات به فکر بد متوقف میکند؟ چه چیزی قرار است این بار را از دفعه های قبلی که شکست خوردید متمایز کند؟
بلافاصله بعد از اینکه احساس ناراحتی کردید رویه ها به شما کمک میکند به رویه های گذشته که راحت بودید برگردید. شما قبلاً نیروی اراده را انتخاب کردید و شکست خوردید، شما از اراده استفاده کردید و آن عادت را برای مدتی رها کردید. مثلا دفعه ی قبل فکر می کردید کل اضافه وزن تان را از بین خواهید برد، لطفاً تمام کنید این حرکات غیر معقول را و کاری متفاوت انجام دهید. نیروی صرفاً اراده را فراموش کنید، حالا زمان استفاده از نیروی چرایی خود است، انتخاب های شما فقط زمانی معنی پیدا می کند که آنها را به آرزوها و رویاهای خویش ربط دهید.
خردمندانه ترین و برانگیزاننده ترین انتخاب ها، آنهایی هستند که منطبق بر اهداف، خود درونی و ارزش های والای شما هستند، شما باید چیزی را بخواهید که بدانید به چه دلیل آن را می خواهید، و اگر نه به زودی تسلیم آن خواهید شد، اگر خواهان پیشرفت قابل توجهی در زندگی هستید، باید یک دلیلی برای آن داشته باشید، این که خود را مجبور کنید تا بخواهید تغییرات ضروری به وجود آورید چرای شما باید چیزی باشد که شما را به صورت خارقالعاده ای هیجان زده کرده باشد و برانگیخته باشد؛ باید برای سال های متمادی بخواهید که برخیزید و تلاش کنید و تلاش کنید. پس چه چیزی است که بیشتر از همه چیز شما را بر می انگیزاند؟
شناسایی چرایی بسیار مهم است این چیزی است که باعث هیجان ما می شود و این همان است که سرچشمه ی جدیت و اشتیاق و سر منشأ تداوم و پشتکار ما می شود. این موضوع خیلی مهم است.
فرمول اثبات شده برای رسیدن به اهداف عالی این است که شما باید چرایی خود را شناسایی کنید.
نیروی چرایی همان چیزی است که باعث می شود به کارهای خسته کننده پیش پا افتاده و پر زحمت تکیه کنید. همه ی چگونگی ها بی معنی خواهند بود اگر چراهای شما به اندازه کافی قدرتمند باشند. تا وقتی آرزوها و انگیزه ها را به درستی انتخاب نکنید هر راه جدیدی را که برای بهتر کردن زندگی جستجو می کنید رها می کنید؛ اگر نیروی چرایی آرزوهای شما به اندازه کافی قدرتمند نباشد و ثبات تعهد به اندازه کافی قوی نباشد، شما هم مانند همان انسانهایی خواهید شد که اول سال جدید نیت انجام کار خاصی را می کنند، ولی خیلی زود تسلیم می شوند و به بی خیالی و بی توجهی در انتخاب های بد بر می گردند!
زمانی که دلیل ما به اندازه کافی بزرگ باشد تقریباً می توان گفت حاضر به انجام هر کاری خواهیم بود! برای اینکه نیروی بالقوه موفقیت و درونی خود را فعال کنید باید فراتر از انگیزه ها، اهداف مالی و پولی را ببینید، البته این به معنی نیست که آن محرک ها بد هستند نه! در واقع آن محرک ها خیلی خوبی هستند! اما چیزهای مادی واقعاً نمی توانند قلب، روح و جرات ما را برای مبارزه به کار بگیرند، آن شور باید از جای عمیق تری نشأت بگیرد. اگر به هدفهای مادی خود برسید به ارزش های واقعی یعنی خوش بختی و کامروایی نمی رسید.
موفقیت بدون کامروایی مواجه با شکست است.
اگر شما انتخاب کنید که موفق باشید کفایت نمی کند، باید عمیق تر از آن جستجو کنید تا انگیزه اصلی آن را پیدا کنید و قدرتهای پنهان وجودتان را پیدا کنید. منظورمان همان نیروی چرایی است.
تا به اینجا ما برای تغییر عادتهایی که در وجودمان سفت و سخت شکل گرفته نیاز به اراده داشتیم و همچنین چرایی و دلیل کافی برای انجام کار نیاز داشتیم علاوه بر اینها ما باید یک انگیزه ی مرکزی هم داشته باشیم چه کسی هستیم و چه چیزی می خواهیم. ارزش های واقعی ما مثل قطب نمای درونی، برج مراقبت هستند و مثل فیلتری عمل می کنند که همه ی نیازها، خواسته ها و وسوسه های زندگی را اداره می کنند و مطمئن می شویم که ما را به مقصد مورد نظر راهنمایی می کنند. اگر قبل از این ارزش ها را به طور واضح و روشن تعیین نکرده باشید ممکن است خود را در حال انتخاب های ببینید که با آن چه می خواهید در مغایرت هستند، اگر صداقت برای شما موضوع بسیار مهمی است ولی با انسانهای دروغگو در ارتباط باشید این یک مغایرت است! زمانی که کارهایی در تضاد با ارزش های خود انجام می دهید عاقبت به ناراحتی و افسردگی مبتلا می شوید. در واقع روانشناسان می گویند هیچ چیزی بیشتر از این که اعمال و رفتار با ارزش های ما همخوانی نداشته باشند استرس زا نیست؛ ضمناً تعیین ارزش های اصلی کمک میکند زندگی ما ساده تر و کارآمدتر شود. وقتی از ارزش های اصلی خود کاملاً خبر داریم، تصمیم گیری هم راحت تر است. هر زمان با یک انتخاب روبرو می شوید از خود بپرسید آیا این انتخاب با ارزش های اصلی من همخوانی دارد؟ اگر داشت انجام دهید و اگر نداشت انجام ندهید و بروید و پشت سرتان را هم نگاه نکنید!!! در این حال تمام تردیدها و نگرانی های شما از بین خواهد رفت.
همه ی ما هم با چیزهایی که میخواهیم و هم با چیزهایی که نمیخواهیم داشته باشیم به هیجان می آییم! عشق یک نیروی بسیار برانگیزاننده و قدرتمند است، اما نفرت هم دقیقا همین طور است، برخلاف نظر عموم مردم داشتن نفرت هم میتواند خوب باشد، مثل نفرت از بیماری، نفرت از بی عدالتی، نفرت از جهل، نفرت از خود برتر بینی و چیزهایی از این قبیل. گاهی اوقات شناخت دشمن آتش درون شما را شعله ور می کند. در تاریخ بیشتر داستانهای متحول کننده و انقلاب های سیاسی در نتیجه مبارزه یک دشمن شما گرفته آمد. داوود و جالوت، آمریکا و بریتانیا، راکی و آپولو، لانتس و سرطان، اپل و مایکروسافت؛ می توانم باز هم ادامه دهم، ولی گمان میکنم متوجه منظور شده اید. دشمنان به ما دلیلی برای شجاعت و به پا خواستن می دهند، نیاز به مبارزه، مهارت ها و شخصیت و اراده شما را به چالش می کشند، شما را مجبور می کنند به ارزیابی و شناخت استعدادهای خود بپردازید، بدون وجود یک مبارزه برانگیزاننده امکان اینکه چاق و تنبل شوید با قدرت و هدف خود را از دست بدهید وجود دارد.
میخواهم ثابت کنم آنهایی ک پشت سرم سخن چینی میکنند، اشتباه می کنند.
روی کسی را که گفته است او توان انجام هیچ کاری را ندارد کم میکنم.
رقیبم را شکست میدهم.
از یک خواهر یا برادر که همیشه آنها را تحت سلطه خود دارند بهتر اقدام میکنم.
حقیقتا مهم نیست که انگیزه شما چه باشد! (البته تا زمانی که انگیزه شما قانونی و اخلاقی است. ) شما حتماً نباید انگیزه های بشر دوستانه بزرگی داشته باشید، مهم این است که کاملاً احساس برانگیختگی کنید. گاهی اوقات آن انگیزه می تواند به شما کمک کند که از یک احساس یا تجربه ی منفی قدرتمند یک پایان قدرتمندتر و موفق تر ارائه کنید این مسئله در مورد «پیت کارل کی» که یکی از معروفترین مربیان فوتبال تاریخ است اتفاق افتاده است. وقتی مجله موفقیت در شماره سپتامبر سال ۲۰۰۸ با کارل مصاحبه کرد، وی انگیزه اولیه خودش را این گونه توصیف کرد: «زمانی که کودک بودم جثه ی نحیفی داشتم و نمی توانستم کارهای زیادی را انجام دهم. چندین سال طول کشید تا به جایی رسیدم که بتوانم با دیگران رقابت کنم، تمام آن دوران را با این واقعیت زندگی کردم که من بسیار بهتر از آنها هستم و لازم است برای اثبات آن بجنگم. کمی ناراحت بودم چون می دانستم می توانم آدم خاصی باشم.»
همه ی ما میتوانیم انتخاب های قدرتمندانه داشته باشیم همه ما می توانیم با انتقاد نکردن از شانس، تقدیر یا هر کس دیگری برای نتایج ممکن کنترل را به دست بگیریم، این در توانایی ماست که باعث تغییر هر چیزی شویم به جای اینکه اجازه دهیم تجارب دردناک گذشته انرژی ما را بگیرند و موجب از بین رفتن موفقیت ما شوند، می توانیم از انرژی آنها برای ایجاد تغییرات مثبت و سازنده استفاده کنیم.
مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان
مهدیه رادپور کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده