ولنتاین تعطیلات همه را در وضعیت ناجوری قرار می دهد و هیچ کس در آن برنده نمی شود. اگر با کسی در ارتباط نیستید، همین مطلب نشان دهنده ی تنهایی تان است. اگر با کسی در ارتباط هستید، اما نه به طور جدی، پس با این وضعیت ناجور مواجه می شوید که (( باید چیزی بگویم؟ نباید چیزی بگویم؟؟ )) و خلاصه در وضعیتی قرار می گیرید که می ترسید هر کاری بکنید، تأثیر اشتباه داشته باشد. اگر با کسی کاملاً در ارتباط هستید، پس توقعات بالا برای شکلات و شام و شمع و عروسک خرس و توله سگ و دیگر مزخرفات هم از شما دارند که همه ی آنها در بهترین حالت از روی اجبار و در بدترین حالت ریاکارانه است.
با این اوصاف، در میان دریایی پر از گل و خرس عروسکی، قراری با خود گذاشتم: (( هر سال در روز ولنتاین توصیه هایی در باب قرار عاشقانه بنویس)) که البته معمولاً توصیه ی عاشقانه ی بیرحمانه ای است. اسمش را بگذارید (( سنتِ کوچولوی من)). سال گذشته، در مورد نحوه ی صحیح قطع رابطه نوشتم. یک سال قبل از آن نیز توضیح نظری خشکی دادم درباره ی این که چرا رفتار محتاج توجه، شما را به طور وحشتناکی در نظر هرکسی که در شعاع پنج مایلی تان باشد غیر جذاب می کند. پس بیایید این مبحث را ادامه دهیم. می خواهم امسال بروم سر اصل مطلب: (( چرا افرادی که دائم مجردند و نمی خواهند مجرد باشند، همیشه مجردند و نمی خواهند مجرد باشند !))
۱. برای خودتان احترام قائل نیستید.
احترام و تحسینی که از دیگران دریافت می کنید بستگی به احترامی دارد که از جانب خودتان دریافت میکنید، اگر از نظر ذهنی و عاطفی و فیزیکی از خود مراقبت کنید دیگران هم جذب مراقبت تان خواهند شد. حرفم را باور نمی کنید؟ یک ماه امتحانش کنید. از خودتان مراقبت کنید: ورزش کنید، خوب غذا بخورید، شب خوب بخوابید، سخت کار کنید، از قبل برنامه ریزی کنید، اجتماعی باشید، عادات بد را حذف کنید، در مورد ایده های تان بدون محدودیت صحبت کنید و در عوضش انتظاری نداشته باشید، سرطان را درمان کنید، چیزها را بر اساس لذت ساده ی به اشتراک گذاری با دیگران در میان بگذارید، رابطه با دیگران را از روی صمیمیت حفظ کنید و نه به اجبار یا از سر ناامیدی، قضاوت های خودتان یا دیگران را نپذیرید، توله سگی را از ساختمان در حال سوختن نجات دهید، به جای دیدن دنیا از بعد رتبه بندی و رقابت، آن را از بعد سازگاری و ناسازگاری ببینید، و سپس وظیفه ی خــود بدانید که سازگاری ها را پیدا کنید. درک میکنم کار راحتی نیست؛ اما به نوعی هدف همین است. یک فرد بالغ احساس گرا بودن مجاهدت دشواری است؛ اما اگر می خواهید با یک بالغ احساس گرا قرار بگذارید، پس باید یک بالغ احساس گرا باشید.
۲.توقعات نامعقولی دارید.
دو کلیشه ی جدید در قرار عاشقانه وجود دارد که این نسل را شکل داده است:
الف) مردی چاق، کچل، کم کار، ضد اجتماعی و ناپاک آپارتمانش را با کلکسیونی مرتب و اصیل از شخصیتهای اکشن فیلم جنگ ستارگان (همگی در حال مبارزه) تزیین کرده است. آخر هفته هایش را به غرق شدن در کتاب های وقت می گذراند و همیشه از این ناراحت است که هر زنی کـه ملاقات می کند به نوعی قدر همه ی خصلت های خوبش را نمی داند و به این نتیجه میرسد که همه ی زنان جهان مشکل وحشتناکی دارند.
ب) افرادی هم هستند که انتظار دارند جنس مخالف به پایشان بیفتد و توجه و محبت شان را گدایی کند و وقتی این اتفاق نمی افتد، حسابی عصبانی می شوند. افرادی نیز هستند که فکر می کنند چون با آنها در یک سبد مرغ شریک شدید و با هم فیلمی تماشا کردید، تماس تلفنی هر روزه به آنها بدهکارید و اگر این تماس تلفنی را دریافت نکنند، داد و هوار راه می اندازند.
خیلی ساده است. همه ی ما نواقص مربوط به خود را داریم. با هرکسی کـه قـرار بگذاریم نیز نواقص خاص خود را دارد میزان صمیمیت و عشق را افرادی تعیین می کنند که با هم نواقص قابل مقایسه و مکملی دارند. یاد بگیرید قدر برخی نواقص دیگران را بدانید. یاد بگیرید که به خاطر خودتان قدردان باشید و بهتر شوید. در غیر این صورت، تا مدتی طولانی مجرد و عصبانی خواهید ماند.
۳.مهارت های صمیمیت را پرورش نداده اید.
بسیاری از مردم (( روی کاغذ )) برای قرار، عالی هستند. منظورم این است که مرتباً سر قرار میروند. جذاب، دقیق، دارای شغل خوب و مهارت ها و سرگرمی های جالب هستند. سر میز شام صحبت می کنند، در جای مناسب می خندند، درباره ی زندگی خانواده، شغل، آرزوها و عادت های عجیب دست شویی سگ شان صحبت می کنند. همه چیز را ردیف می کنند؛ اما باز هیچ کس جذب شان نمی شود! در نهایت، دیگر تلفن زنگ نمی خورد، بهانه های غیر موجه یا همیشگی شروع میشود و با جمله ی (( ما فقط باید دوست باشیم )) روبه رو می شوند.
هر چه باشد قرار گذاشتن و یافتن شریک فرایندی احساسی است. چنین افرادی رفتارهای ظاهری درستی دارند؛ اما هرگز عمق احساسات خود را بروز نمی دهند. ایجاد صمیمیت در رابطه نیازمند سرمایه گذاری عاطفی و آسیب پذیری است؛ یعنی باید پذیرای چیزهایی باشید که شاید کاملاً مطابق میل تان نباشد. این به معنای بی حفاظ گذاشتن خودتان است و نیازمند این است که نظرات و ارزشهایی را به اشتراک بگذارید که ممکن است باعث تضاد یا طرد شدگی شود. مستلزم این است که جسور باشید و برای پیگیری خواسته تان خطر کنید.
برای ایجاد صمیمیت عاطفی با دیگران فرد باید آزادانه حرف بزند و احساسات دروني خودش را کشف کند. در فرهنگ امروز ما، روابط جنسی و صمیمانه عینیت یافته اند. با آنها مانند مربع های چک لیست یا موارد یک رزومه رفتار می شود! بــه آنها به عنوان تبادل زمان، اطلاعات و مایعات بدن نگاه می شود! اما صمیمیت چیزی است که اساساً از طریق بیان متقابل احساسات و ارزش ها به دست می آید؛ مربعی است که نمی شود آن را تیک زد رزومه ای است که نمی توان آن را پر کرد؛ ناخودآگاه و شخصی و غیر قابل نام گذاری است. اگر کسی پذیرای عواطف عمیق و ارزشهای درونی خود نباشد، نمی تواند آن صمیمیت عمیق را ایجاد کند.
اگر دائم با خود فکر می کنید، که چرا مجرد هستید و مگر چه تفاوتی با بقیه دارید، بهتر است این موارد را در خود چک کنید، شاید مشکل از همین سه مورد باشد و حل شود. همچنین در کنار این موضوعات نیاز به مهارت خودشناسی و بررسی دقیق شخصیت خود هم میتواند بسیار کمک کننده باشد.
علی یزدی کارشناس ارشد مشاوره خانواده
مرکز مشاوره و امور روانشناختی رهبان